به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، نشست «گزارش نمایشگاه تصویرگری براتیسلاوا» در حالی برگزار شد که جایزهی نرگس محمدی تصویرگر برگزیدهی ایرانی این نمایشگاه نیز به وی اهدا شد.
بر این اساس، در این نشسست که از سوی انجمن تصویرگران و در سالن کنفرانس شماره دو مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ترتیب داده شده بود، علی بوذری، هدا حدادی، نرگس محمدی، زهرا محمدنژاد و احمداکبرپور سخن گفتند.
در ابتدای این برنامه دکتر علی بوذری داور ایرانی این دوره از جشنواره تصویرگری براتیسلاوا به بیان تاریخچهای از این رویداد پرداخت و به تفصیل شیوهی داوری آثار را شرح داد.
عضو هیات مدیرهی انجمن تصویرگران گفت: «از آنجا که تنها کتابهای منتشر شده در جشنوارهی براتیسلاوا نمایش داده میشوند و پیش از آن هیات انتخابی در هر کشور آثار را از صافیهای لازم میگذرانند میتوان گفت این نمایشگاه از حرفهایترین رویدادهای هنری در حوزهی تصویرگری است.»
بوذری ادامه داد: «امسال نخستین بار بود که شورای کتاب کودک، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و انجمن تصویرگران در کنار هم آثار را انتخاب کردند. در نتیجهی این مشارکت، علاوه بر حضور یک داور ایرانی، دو سخنران و یک شرکت کننده در کارگاه نیز داشتیم. همچنین توانستیم برندهای هم داشته باشیم.
او یادآور شد: «هر تصویرگر در این جشنواره میتواند با 10 اثر شرکت کند که این آثار مربوط به یک یا دو کتاب است. نمایندهی ibby در هر کشور 15 اثر را انتخاب و به مسابقهی اصلی معرفی میکند. داوری اصلی در چهار روز و نیم صورت میگیرد. بدین صورت که ابتدا داوران به صورت فردی کارها را میبینند. پس از آن طی هفت مرحله، به صورت حذفی داوران در کنار یکدیگر آثار را کنار میگذارند.»
این سخنران گفت: «خوشبختانه امسال آثار 10 تصویرگر ایرانی به 100 اثر پایانی راه یافت. باید گفت که داوران به زیباییشناسی و مخاطب در این داوریها اهمیت میدهند اگرچه عدهای از داوران معتقدند چون داوران بزرگسالند نباید مخاطب را در نظر گرفت، اما عدهی دیگر اینطور فکر نمیکنند.»
سردبیر فصلنامه نقد کتاب هنر در ادامهی سخنانش دربارهی ایرانیان حاضر در این جشنواره طی سالهای برگزاری سخن گفت. او به اسامی شرکت کنندگان در کارگاهها، برندگان، داوران و سخنرانان اشاره داشت و در ادامه به نقد شیوهی چاپ کتاب در ایران پرداخت: «یکی از مشکلاتی که آنجا با آن روبرو شدیم چاپ بیکیفیت آثار ایرانی بود. آثار اصلی رنگ خوبی داشتند و جزییات در آنها مشخص بود اما در چاپ، کیفیت پایین آمده بود. شیوهی صحافی کتابها دچار مشکل بود و همین در نظر داوران تاثیرگذار بود و به ناچار خیلی از آثار کنار گذاشته شد.»
در ادامهی نشست «گزارش نمایشگاه تصویرگری براتیسلاوا»، هدا حدادی از تجربهی حضور در سمپوزیوم این نمایشگاه سخن گفت. این نویسنده و تصویرگر که پیشتر در کارگاه تصویرگری این نمایشگاه نیز حاضر شده است ابتدا از این تجربه صحبت کرد و جشنواره را برای ایران مهم ارزیابی کرد: «ایران وامدار هنر و فرهنگ بلوک شرق است. کشورهای اسلواکی و یوگسلاوی و... در مواجهه با تصویر آمریکا، در رقابت و مبارزه فرهنگی با نظام تصویری، سینمایی و انیمیشن هالیوود حرکتی را آغاز کرد که ایران نیز آن را ادامه داد. برای همین بینال براتیسلاوا منزلگاه و مرجع ما در طی این چند دهه محسوب شده و جواب آن نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان معتبر است.»
نویسندهی رمان «دلقک» دربارهی حضور خود در سمپوزیوم نیز توضیح داد: «موضوع امسال این سمپوزیوم «هنر علیه تجارت بود» که من با همین عنوان به بررسی اثر طوطی و بازرگان اثر مرجان وفاییان پرداختم. وفاییان در این کتاب بازرگان را در قالب یک زن تصویر کرده است که برای من بسیار جالب و قابل تامل بود. دربارهی این اثر سخن گفتم و حدود 70 درصد دیگر سخنرانیها را نیز شنیدم. از آنجا که این مقالهها نیز از سوی هیاتهای انتخاب هر کشور ارسال میشود بنابر این کیفیت این مقالهها گوناگون است و میتوان در آنها اثری فاخر یا اثری کلیشهای را شنید.»
حدادی دربارهی عدم حضور دیگر سخنران این برنامه نیز صحبت کرد: «قرار بود دکتر حسین شیخرضایی نیز در این مراسم مقالهی خود را خوانش کند اما به دلیل عدم صدور ویزا در وقت لازم، ایشان شرکت در این رویداد را از دست داد.»
این برنامه با توضیحهای علی بوذری دربارهی حضور تصویرگر جوان ایرانی در کارگاه تصویرگری این جشنواره ادامه یافت: «خانم محمدنژاد نیز به دلیل عدم صدور ویزا در موعد مقرر به این کارگاه دیر رسید. با این حال باید گفت حضور در این کارگاه بسیار مهم است. امسال هیات انتخاب نیز آثار متعددی را بررسی کرد و پس از مصاحبهی انگلیسی، او فرصت حضور را پیدا کرد.»
محمدنژاد دربارهی این تجربه سخن گفت: «موضوع این کارگاه «داستانهای بومی و افسانهای» بود که من پیشتر داستان دختران انار را انتخاب کرده بودم. هر یک از شرکت کنندگان باید سه فریم را در این فرصت چند روزه کار میکردند که من تنها به اجرای یک فریم رسیدم، اما خوشبختانه در ایران اتود آنها را آماده کرده بودم. تجربهی شگفتانگیز دیگر در این کارگاه تصویرگری بر روی یک عروسک بود که بعدتر برای کارهای خیریه به فروش میرسد. دیگر شرکت کنندگان این کارگاه از کشورهایی همچون روسیه، چک، رومانی، دانمارک، لیتوانی، آرژانتین، برزیل واندونزی بودند که آنها نیز دربارهی داستانهای بومی کشور خود سخن گفتند و آن را در قالب تصویر ارایه کردند. پس از اجرای کار نیز نمایشگاهی ترتیب داده شد و نمایندگان جشنواره از آن دیدن کردند.»
نشست با سخنان احمد اکبرپور نویسندهی اثر «من یک گوزن بودم» ادامه یافت. نرگس محمدی برندهی سیب طلای پنجاه و یکمین جشنواره تصویرگری براتیسلاوا پیش از آن اعلام کرد که این تصاویر ایدهی اولیهی او بود که بدون متن در چند مسابقه نیز برگزیده شد. او اثر را به چند نویسنده ارائه داد اما در پایان اکبرپور متنی را بر این تصاویر نگاشت. پس از این مقدمه اکبرپور و حدادی دربارهی تاثیرهای متن بر جهانی شدن کتاب اشاره داشتند و به تفصیل این موضوع را بررسی کردند.
نویسندهی سرشناس حوزهی کودک و نوجوان، احمد اکبرپور ارتباط نویسنده و تصویرگر را در تولید یک کتاب خوب موثر خواند و وجود مترجم خوب را یکی از ملزومات جهانی شدن ادبیات کودک دانست: «برگردان اثر بسیار مهم است اما مدیران ما در این زمینه برنامهریزی نداشتهاند. کتاب میتواند ویژگیهای بومی داشته باشد. همانطور که کتاب آمریکای جنوبی در فرانسه و آلمان طرفدار دارند و نویسندگان سعی نکردهاند جهانی بنویسند اما آثار آنان با ترجمهی خوب به دست مخاطب میرسد. در واقع مترجم میتواند کلمه را به زبان جهانی تبدیل کند که این اتفاق در کشور ما رخ نمیدهد.»
این نویسنده ادامه داد: «حرف بومی زدن یا نزدن باعث رونق یا تضعیف یک اثر نمیشود. مشکل آنجاست که اثر ما قرار است ادبی باشد. خانواده توقع دارد ما مسواک زدن را به کودکش یاد بدهیم. در حالی که یک اثر باید تخیل کودک را برانگیزد. گمان میکنم یکی از دلایل عدم موفقیت نویسندگان ما نیز همین است. کتابهایی که تولید میکنیم ادبیات نیست. آموزش است و نصیحت و شعار.»
حدادی نیز با تصدیق صحبتهای اکبرپور دربارهی عدم حضور مترجمان حرفهای از دیدگاههای خود دربارهی ادبیات کودک سخن گفت: «من به شخصه فکر میکنم آنچه به عنوان آسیب کتاب کودک مورد بررسی است بومی بودن آثار نیست، بلکه بیهویتی و بیشناسنامه بودن کتاب ماست که در حجم بالایی هم تولید میشود. چرا این اتفاق میافتد؟ چرا که ادبیات یک عنصر مقدس محسوب میشود و هر کسی بخواهد ساختار جدیدی را در آن وارد کند با طیفی از اعتراض منتقدان و ویراستاران روبرو میشود. قالبی وجود دارد که هیچکس نباید از آن تخطی کند و همین سبب میشود ادبیات ما در یک بستر همیشگی بماند و رسانهها بر آن پیروز شوند. چون خلاقیتی در این ادبیات رخ نمیدهد. گرچه افرادی این چارچوبها را شکستهاند اما عمده تولیدات ما در همین قالب کلیشهای است.»
اکبرپور از داوران ایرانی که در جشنوارههای بینالمللی شرکت میکنند درخواست کرد که بیشتر با نویسندگان در ارتباط باشند و دربارهی استانداردها با آنها سخن بگویند.
گفتنی است در پایان این نشست جایزهی نرگس محمدی به وی اهدا شد.