بیستمین جشنوارهی بینالمللی قصهگویی از دوم تا پنجم بهمن 1396 برگزار شد. این در حالی بود که در این جشنواره ۵۲ قصهگو به روی صحنه رفتند و داستانهای بومی، ملی و بینالمللی خود را روایت کردند.
با اعلام فراخوان این جشنواره قصهگویان سراسر کشور (آزاد و مربیان کانون) در رقابتهای منطقهای شهرهای تبریز، یزد، اصفهان، سمنان و اراک حضور یافتند و در پایان 30 نفر از آنها به دور پایانی راه پیدا کردند. همچون سالهای پیش پدربزرگها و مادربزرگها نیز در این فراخوان شرکت کردند و دو مقام نخست مهمان جشنواره شدند و علاوه بر روایت داستانهایشان تجربیاتشان را در اختیار دیگر قصهگویان گذاشتند.
امسال دومین دورهای بود که قصهگویان فراگیر امکان حضور در این جشنواره را داشتند، با این حال یکی از برگزیدگان این بخش به لزوم رقابتی کردن قصهگویی فراگیر اشاره داشت: «حضور جدیتر این قصهگویان نه تنها سبب معرفی فعالیتهای کانون میشود، بلکه به ضرورت پرورش نیروهایی در این راستا اشاره میکند. ضروری است که مربیان و فعالان این حوزه دیده شوند، بتوانند در حین جشنوارهها به مدرسهها بروند و به صورت عملی به لزوم قصهگویی برای کم توانایان تاکید داشته باشند.»
امسال برای نخستین بار بخش نوجوان به صورت رقابتی برگزار شد. از میان آثار ارسالی به دبیرخانهی جشنواره تنها 10 نوجوان به دور پایانی راه یافتند. در این بین سه نوجوان به عنوان نفرهای برتر و یک نوجوان به عنوان قصهگوی قابل تقدیر معرفی شدند و جوایز خود را از دست فاضل نظری مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دریافت کردند.
اما در بخش بینالملل هشت قصهگو به ایران سفر کردند. این قصهگویان با مشارکت امور بینالملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به تهران دعوت شدند. این در حالی است که یکی از معتبرترین نویسندگان مسلمان قارهی آمریکا به عنوان داور به جشنواره دعوت شده بود. رخسانا خان از نویسندگان و قصهگویانی است که جوایز متعددی را دریافت کرده است و از سوی نیویورک تایمز به عنوان یکی از 100 نویسندهی تاثیرگذار معرفی شده است. او که مولف داستانهای تصویری نیز هست همراه با دیالما منس (بنیانگذار خانهی قصهگویی فیلیپین) حمید جبلی، رضا فیاضی و حسن دولتآبادی از میان ۱۳ اثر بخش بینالملل برگزیدگان را معرفی کردند.
برزیل، کنیا، آلمان، مالزی، ترکیه، افغانستان، لبنان و هند کشورهای حاضر در این رقابت بودند. باربارا مالامال قصهگوی برزیل داستان «خوآن تلو» را برای کودکان و بینندگان روایت کرد. افسانهای جهانی که در هر کشور روایت خاص خودش را دارد. او به روی صحنه رفت و بدون بهرهگیری از ابزارهای نمایشی نقش پسرک حواس پرت و تنبلی را بازی کرد که هر روز اشتباههای زیادی انجام میدهد، تا آنجا که هر روز دستمزدش را به شیوهای از دست میدهد. قصه را آنطور با آب و تاب تعریف کرد و از میمیک و بدن خود در روایت درست بهره برد که آدمها را به خنده و تحسین واداشت. او یکی از شانسهای جشنواره به حساب میآمد و بالاخره به عنوان برگزیده انتخاب شد.
اما در بخش ملی یکی از مربیان سیار شهری استان خراسان رضوی به عنوان برگزیده معرفی شد. محسن ساجدیفر داستانی به نام «دختر چهل گز قد و چهل گز مو» را روایت کرد، داستانی با محتوای وفای به عهد. این قصهگو چندی پیش یکی از نمایندگانی بود که به مناطق زلزلهزدهی کرمانشاه سفر کرد و در امدادرسانی فرهنگی نقش داشت.
اما در مراسم پایانی، این تنها قصهگویان نبودند که جوایز خود را دریافت کردند. همچون سالهای قبل بخش داستاننویسی رضوی و مقالهنویسی آثار برتر خود را معرفی کرده بود و اهدای جوایزشان در این مراسم صورت گرفت.
آن دسته از مخاطبانی هم که امکان حضور در جشنواره را نداشتند به شیوههای مختلف توانستند قصهگوییها را دنبال کنند و مخاطبان مجازی جشنواره باشند. امسال شبکههای مختلف تلویزیونی به خوبی «قصهگویی»ها را پوشش دادند. پخش زندهی اجراها و آیین پایانی از طریق شبکهی اینستاگرام و پخش زنده مراسم پایانی جشنواره از رسانه مجازی آپارات تمهیدی بود که روابط عمومی کانون برای دسترسی عمومی اندیشیده بود.
ضمن آنکه قصهگویان ایرانی و خارجی به نقاط مختلف تهران سفر کردند تا قصههایشان را در جای جای تهران روایت کنند. شیرخوارگاه آمنه، خانهی کودکان شوش، موزهی عروسک و فرهنگ ملل، سرای باغ محله آذری، حوزهی هنری، مرکز تئاتر کانون و... در سه روز برپایی این جشنواره میزبان این قصهگویان بود.
10 قصهگوی نوجوان راه یافته به دور پایانی بیستمین جشنوارهی بینالمللی قصهگویی علاوه بر اینکه همیار مربیان خود شدند، تا دو سال میتوانند از خدمات رایگان کانون زبان شهرهای خود بهرهمند شوند. این خبری است که رضا قمرزاده دبیر جشنواره اعلام میکند.
ماهانا آقا داوودی نفر برگزیدهی این رقابتها، قصهگویی است که روز پایانی به روی صحنه رفت و به زبان بینالمللی با مهمانان خارجی صحبت کرد.
پیشتر یک نقال طی گفتوگویی اعلام کرد: «برای بینالمللی شدن جشنواره ضروری است تا قصهگویان بتوانند به زبان جهانی سخن بگویند.»
در همین راستاست که دبیر جشنواره ضمن دیدار با 10 نوجوان راه یافته به دور پایانی، اعلام میکند: «از دوره گذشته که حضور نوجوانان در جشنواره قصهگویی مطرح شد دغدغهها و ملاحظههایی در زمینهی مواجههی مربیان با این موضوع وجود داشت که خوشبختانه حتی یک مورد هم اعتراض یا نارضایتی از سوی آنها گزارش نشد و بر عکس مربیان بسیاری نیز از این ایده استقبال کردند، چرا که معتقد بودند تلاششان به ثمر رسیده است. بنا به درخواست خود نوجوانان امسال این بخش نیز همانند سایر بخشها رقابتی شد و اگر سه نفر به عنوان برترینها از سوی داوران معرفی میشوند به این معنا نیست که هفت نفر دیگر برگزیده نیستند این برتری تنها به خاطر برخی شاخصها و معیارهای داوری است.»
جشنوارهی بیستم با تغییرهایی در بخش نشستها نیز روبرو بود. از آنجا که قصهگویان سراسر کشور طی گفتوگوهای خبری و درخواستهای کتبی به لزوم آموزش اشاره کرده بودند. امسال جشنواره از تمرکزگرایی در برگزاری نشستهای تخصصی خودداری کرد. در مراحل استانی برخی از این نشستها برگزار شد و تنها سه برنامه، سهم استان تهران در روزهای برگزاری این رویداد فرهنگی بود.
«شیوههای قصهگویی برای انتقال مفاهیم درسی و آموزشی»، «تکنولوژی قصهگویی» و «نقش قصهگویی در آموزش علوم و فنون» عنوان این نشستها بود. در روزهای نهم و دهم بهمن نیز نشستهای «قصص قرآنی میراث مشترک امت اسلامی» و «چگونگی تبدیل محتوا به قصه با رویکرد قصص قرآنی و رضوی» در شهر قم برگزار میشود.
اما در این روزها علاوه بر مشارکت «کانون زبان» در همراهی قصهگویان خارجی، بخشی از این معلمان و اعضای بخش پژوهشی کانون زبان ایران توانستند در کارگاهی با عنوان «بررسی شیوههای تدریس زبان خارجی با قصهگویی» با حضور ریچارد مارتین قصهگوی آلمانی شرکت کنند.
این قصهگو که خود سالها زبان انگلیسی را در قالب داستان به دانشآموزان آلمانی آموخته از شرکت کنندگان خواست کارگروههای دو نفره تشکیل دهند و به نقل داستانی غیرقابل باور بپردازند. مارتین در میان کارگاه خود ارتباط چشمی موثر با شنوندگان، تغییر لحن به موقع و متناسب و استفاده از زبان بدن و حرکتهای دست را مهمترین نکتههایی دانست که در این روش تدریس موثر است.
بیستمین جشنواره بینالمللی قصهگویی با سخنان فاضل نظری پایان یافت.
او در بخشی از سخنانش گفت: «امیدواریم در آینده وقتی هفتهای به عنوان جشنوارهی قصهگویی برگزار میشود دستکم یک شب همهی خانوادهها با خودشان قرار بگذارند آن روز به جای قدم زدن در فضای پر سر و صدای مجازی همه با هم بنشینند و قصه بگویند. قصههای خودشان و گذشتههایشان. گاهی بچهها هیچ چیزی از پدرانشان نمیدانند. قصهی زندگی و موفقیتها یا احتمالا شکستها را تعریف کنند.»
نظری با تاکید بر اینکه داوران نام آشنای جشنواره ما را با تصویری گره زدهاند که از ما جداشدنی نیست، ادامه داد: «شما بخش خوب قصههای زندگی ما هستید. وقتی به آن بخش قصهها فکر میکنیم احساس خوبی داریم. برای مثال وقتی آهنگ آقای حکایتی و زیر گنبد کبود پخش میشود، حسی که من نسبت به این موسیقی دارم چیزی بیشتر از حس به یک موسیقی؛ بلکه احساس تعلق به یک سرزمین است. سرزمینی در گذشتهی ما شکل گرفته است و ما باید این سرزمینها را به نسل امروز معرفی کنیم.»
او ادامه داد: «باید در جشنوارهی بعدی، قصهگویی به عنوان یک فضیلت و اتفاق مبارک و پویش بزرگ معرفی شود و بر ارزشهای قومی و درونی خودمان تاکید کنیم. ما یک میراث معنوی داریم و چشمپوشیدن از این میراث معنوی بزرگترین ستمی است که میتوانیم در حق خودمان و فرهنگ خودمان بکنیم.»
مدیرعامل در ادامه با اشاره بر اینکه ترجیح میدهد جشنوارهها در استانها و نه در تهران برگزار شود، گفت: شاید با این کار تمرکز شدید فرهنگی در تهران هم کمتر شود و تمرکززدایی در این حوزه اتفاق بیفتد. از همین روی امیدوارم قصههای ملی و بومی را تبلیغ و در حقیقت سرمایههای معنوی را عرضه کنند.
گزارش از تهمینه حدادی