به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، سیدامیر آقایی با اشاره به نبود الگوی رفتاری و نظام مشخص در حوزهی تربیت غیررسمی عنوان کرد که جشنوارهی ملی اسباببازی میتواند بستری برای جریانسازی در حوزهی شخصیتپردازی باشد.
او در ادامه افزود: مسالهی شخصیتپردازی بسیار مهم است، چرا که رفتار فرهنگی نسلهای جدید در همین شخصیتپردازی دوران رشد اتفاق میافتد. تفاوت رفتارهای فرهنگی و اختلافهای بین نسلی ریشه در همین شخصیتپردازی برای کودکان دارد. با این توصیف، اولا باید در نظر گرفت که در سطح ملی ما هیچ برنامهی کلانی در حوزهی شخصیتپردازی نداریم. این در حالی است که برای مثال در کرهی جنوبی که شخصیتپردازی در آن از سوی شرکتهای خصوصی انجام میشود، دولت و وزارت فرهنگ برنامههای کلانی برای این کار دارند. آنها هدفگذاری کردهاند که برای مثال نسل آینده وفادار به کرهی جنوبی یا دمکرات باشند.
آقایی گفت: بر همین اساس وقتی شرکتهای خصوصی کرهی جنوی انیمیشنی مثل پرورو (Pororo the Little Penguin) میسازند، این انیمیشن بار فرهنگی شخصیتپردازی را بر اساس دستورالعملهای موجود طی میکند. حال مشکل اساسی ما این است که در این حوزه دستورالعمل نداریم و بیشتر بر خط قرمزها تاکید کردهایم. منظور ما از شخصیتپردازی این است که خط قرمزهای فرهنگی نباید از بین برود، در حالیکه شخصیتپردازی فرآیندی تعاملی است و پویایی دارد. اینکه یک رفتار غلط فرهنگی نباید در شخصیتهای ما وجود داشته باشد نشانهی شخصیتپردازی نیست؛ بلکه صوت کاراکتر، حرکاتش، منطقی که از آن پیروی میکند و نتیجهای که به آن میرسد شخصیتسازی را شکل میدهد.
وی یادآور شد: اگر بخواهیم کمی از بحث شخصیتپردازی فاصله بگیریم، قبل از این موضوع بحث پرورش آدمها مطرح است. حوزهی تربیت غیررسمی در کشور ما الگو رفتاری و نظام مشخصی ندارد. حال اگر ما بخواهیم دنبال دستورالعملی در حوزهی شخصیتپردازی باشیم، باید پیش از آن بدانیم که الگوی تربیت غیررسمی ما چیست. متخصصان این حوزه هم در کشور کماند و ادبیات آن در ایران ضعیف است.
به گفته او، مسالهی مهم دیگر در این بحث اهمیت بازههای سنی و تفاوت ماجرای شخصیتپردازی برای مقطعهای مختلف است. بااینحال تولیدکنندههای ما که برای مثال فیلم سینمایی برای کودکونوجوان میسازند، به شخصیتپردازی برای بازههای مختلف سنی توجه ندارند. بخشی از مشکل هم به خاطر این است که اصلا نمیدانند چه عواملی در این بحث مهم است و برای مثال برای شخصیتپردازی در بازهی پیش از دبستان چه مباحثی در شخصیتپردازی اثرگذار است. در نتیجه منطق سریالی که برای کودکان تولید میشود برای آن بازهی سنی درست در نمیآید و مخاطب آن سریال به نوجوان تغییر میکند.
این مسوول در عین حال اضافه کرد: اگر بخواهیم این بحث را بهطور مشخص در حوزهی اسباببازی بررسی کنیم و بپرسیم چرا این کار در حوزه اسباببازی که اتفاقا میتواند شروع بحث شخصیتپردازی باشد انجام نمیشود؛ جواب این است که ادبیات و پشتوانهی فکری ما در زمینهی شخصیتپردازی در حوزهی اسباببازی بسیار عقب است. در شرایطی که هنوز بسیاری از تولیدکنندههای ما بهاصطلاح زیرپلهایاند نمیشود انتظار داشت که به شخصیتپردازی بپردازند و از آن آگاه باشند. زمانی که تولیدکنندهی ما کپی محصولات خارجی را در کشور تولید میکند، نمیتوان انتظار داشت اطلاعی از بحث شخصیتپردازی داشته باشد. میتوان گفت که افراد در حوزههای دیگر هنری به سمت دانشهای مرتبط حرکت کردهاند، اما در بحث اسباببازی چون فضای کارگاهی و تولیدی حاکم است، عقبهی ماجراهای تحقیق و توسعه (R&D) اصلا در مجموعهی تولیدکننده وجود ندارد.
آقایی اضافه کرد: باید توجه کرد که ما در بحث تولید اسباببازی یکسری حلقههای مفقوده داریم که مربوط به بحثهای دانشی و روانشناختی کار است. در این بحث خلا جدی تخصصی وجود دارد و به نظر میرسد نمیتوانیم روی توان داخلی چندان حساب کنیم. حداقل اینکه باید به سراغ تجربههای خارجی برویم و از آنها الگوبرداری کنیم تا برای خودمان دستورالعملی بسازیم. این خلا ربطی به صنعت ندارد و زمینهی آن باید در دانشگاهها و موسسههای تحقیقاتی ایجاد شود.
او ادامه داد: علاوهبراین، خلاهای تعاملی بین محصول و بازار هم داریم که باعث میشود بازخورد درستی از بازار به تولیدکنندهها داده نشود. برای مثال وقتی یک فیلم سریالی در شبکهی پویا پخش میشود، باید روال بازخوردگیری درستی از مخاطب ایجاد شود تا این بازخورد را به تولیدکنندهی آن اثر و در ادامه بر اساس کاراکترهای آن به تولیدکنندهی اسباببازی منتقل کند. البته اینطور نیست که این بازخوردگیری الان در کشور نیست.
آقایی تصریح کرد: الان مرکز افکارسنجی و پژوهشی صداوسیما دارد بازخورد میگیرد. کافی است این مرکز این بازخوردها را برگرداند، یعنی آن را توسعه و نشر بدهد تا تولیدکننده کیفیت تولیدش را بر اساس بازخوردها ارتقا بدهد. در حوزهی اسباببازی هم مجموعههایی که فروشگاههای آنلاین دارند و فروش دیجیتالی انجام میدهند میتوانند بازخوردهای رفتاری را از مشتری ثبت کنند و به تولیدکننده برگردانند. بنابراین بخشی از مشکلات شخصیتپردازی در اثر نبودن این حلقهی بازخورد است و در نتیجهی آن تولیدکننده بر اساس ذائقهی خود تولید را جلو میبرد. حال در بحث اسباببازی حتی ذائقهی تولیدکننده هم دخیل نیست، بلکه ذائقهی تولیدکنندهی خارجی است؛ چون تولیدکنندهی ما نگاه میکند که کدام عروسک الان در دنیا مطرح است و سعی میکند آن را کپی کند. اگر مخاطبی که درگیر اثر ما میشود بتواند بازخورد بدهد، این سازوکار، بسیاری از رفتارها را اصلاح خواهد کرد.
او در پاسخ به این سوال که جشنواره اسباببازی کانون پرورش فکری میتواند بستری برای جلب توجه تولیدکنندگان به شخصیتپردازی باشد، گفت: مسالهی اول این جشنواره شخصیتپردازی نیست و نمیشود چنین انتظاری هم داشت. بااینحال این اتفاق از دو مسیر ممکن است. این جشنواره در حوزهی نمایشگاهی دو بخش جدی دارد. در یک بخش آن، نمایشگاه تخصصی صنعت اسباببازی طراحان را درگیر کرده و از آنها بازخورد خواهد گرفت.
آقایی معتقد است: برای طراح مهمترین نکته این است که بفهمد ذائقهی مخاطبش چیست و از طرفی بحث شخصیتپردازی را هم در ذهن خود پرورش میدهد. طراح در درون خود از رفتار مخاطب بازخورد میگیرد و برای مثال در سطح بازار میبیند که چه اسباببازیهایی بیشتر فروش میرود. پس اگر نقش طراح در صنعت اسباببازی جدیتر دیده شود و در معرفی کالاهای جدید تولیدکنندگان فضای تحقیقات مرتبط با طراحان نیز لحاظ شود، میتوانیم امیدوار باشیم که بازخورد از رفتار مخاطب از این روزنه وارد جریان تولید اسباببازی در کشور میشود و بر روند شخصیتپردازی هم اثر میگذارد.
رییس کارگروه رسانه و محتوای دیجیتال ستاد توسعه فنآوریهای نرم و هویتساز معاونت علمی ریاست جمهوری عنوان کرد: در کنار این، بخشی از تقویت جریان شخصیتپردازی هم میتواند از طریق مذاکرههای تخصصی فعالان صنعت اسباببازی با مشاوران و متخصصان کودک در جشنوارهی اسباببازی اتفاق بیفتد. برای مثال مشاوران تربیتی کودکان یا اولیای تربیتی میتوانند اهمیت شخصیتپردازی را به تولیدکنندگان اسباببازی منتقل کنند.
به اعتقاد او، در بخش نمایشگاه ترویجی جشنوارهی اسباببازی هم میتوان فضایی را متصور شد که ماجرای شخصیتپردازی به معنای تربیت غیررسمی محقق شود. ما در این بخش داریم فضایی برای افرادی که خدمات بازیمحور میدهند ایجاد میکنیم. حال این خدمات بازیمحور میتواند خدمات آموزشی، درمانی یا اوقات فراغت باشد. از آنجا که این خدمات از جنس پرورشی است، شاید در این نمایشگاه ترویجی بتوانیم بر مدلهای تربیت غیررسمی تاکید کنیم. بااینحال اینها فعالیتهای غیرمستقیم جشنواره است و احتمالا ما باید مسیری برای جریان شخصیتپردازی در جشنواره در نظر میگرفتیم تا در آن چیدمان حلقههای مفقوده از مخاطب به طراح و تولیدکننده را پیدا کنیم.
آقایی در ادامه سخنانش اظهار امیدواری کرد در بخش نشستهای تخصصی و کارگاههای این جشنواره، یک کارگاه «بازارپردازی (Merchandising) شخصیت در اسباببازی» برگزار خواهد شد. البته مفهوم اول این کارگاه بحث تاثیرگذاری بر مخاطب نیست. بحث این کارگاه این است که برای مثال وقتی کاراکتری مثل «حسنا» در سریال «بچههای ساختمان گلها» دیده میشود، حال چه ابعاد تجاری دیگری میتواند برای گروههای سنی مورد هدف داشته باشد. طبیعتا کسی میتواند به این سوال جواب بدهد که یک مدل تربیتی داشته باشد.
او در پایان افزود: Merchandising باید یک عقبهی مدل تربیتی داشته باشد و اینطور نیست که اگر شخصیت عروسکی یک سریال پرمخاطب را بسازیم در بازار میگیرد. بازار در صورتی شخصیت عروسکی را خواهد خرید که پیام تربیتی و پرورش آن شخصیت به مخاطب منتقل شده باشد. در دنیای اسباببازی هم همین اصل حاکم است. سعی ما بر این است که در کارگاه «بازارپردازی شخصیت در اسباببازی» هم جنبههای تجاریسازی را مطرح کنیم و هم اینکه این بحثها فلسفه دارد و اگر میخواهیم وارد حوزهی شخصیتپردازی شویم باید فلسفهی آن را درک کنیم.
چهارمین جشنواره ملی اسباببازی از 26 تا 30 آبان در بخشهای گوناگون در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در خیابان حجاب تهران برگزار خواهد شد.
گفتوگو از علیاکبر امینی