اینک به ادامه بیان قسمتی از کارکردها و کارآییهای عمومی هنر(و نه یک رشته خاص هنری) در ادامه بخش ششم این گفتوگو میپردازیم:
۶ - نقش هنر در رشد هوش هیجانی
هنر بهعنوان راهی برای ابراز عمیقترین هیجانات برای کودکان و حتی بزرگسالان است. همهی انسانها، هر یک به نوعی نیاز به ابراز وجود دارند. هنر راهی است برای ابراز وجود مثبت خویش و در نتیجه کاهش فشارهای عصبی و هیجانات و کاهش اضطرابات درونی.
بسیاری از کودکان خودشان را از راههای غیرکلامی ابراز میکنند. مربیان باید از طریق فعالیتهای هنری این زمینه را برای آنها فراهم کنند، چرا که کودکان از این طریق احساس راحتی میکنند. در واقع میتوان گفت که یکی از کارکردهای هنر برای کودکان ابراز هیجانات درونی است و ابراز هیجان نیز بخشی از پرورش هوش هیجانی است. وقتی کودک یک اثر هنری خلق میکند مثلاً یک نقاشی میکشد و احساسات واقعی خود را ابراز میکند، اعتماد به نفساش زیاد میشود و احساس خود ارزشمندی پیدا میکند.
یا در مثال دیگر میتوان گفت که کار کردن با گِل(سفالگری)، درمانگر و آرام کننده است. کودکان میتوانند خودشان را در هر حالتی با استفاده از واسطه هنری ابراز کنند. استفاده از گِل، فشار روحی و اضطراب را در کودکان و حتی بزرگسالان کاهش میدهد.
بهطور خلاصه هنر میتواند به کودکان کمک کند تا احساس کنترل بر روی موقعیتهایی که با آن روبهرو هستند را کسب کنند. آنها همچنین میتوانند از کار هنری خودشان بازتابی داشته باشند و شاید دامنه هیجانها و جرقههای چنین احساساتی را تشخیص دهند.
۷- هنر و رشد و تقویت کلامی
کودکان در هنگام فعالیتهای هنری دوست دارند حرف بزنند. آنها در این هنگام از احساسات، تجربهها و دستاوردها و ادراکات خود نسبت به محیط گفتگو میکنند.
اغلب فعالیتهای هنری سرود، نمایش، نمایش خلاق، قصهگویی و... هم در بهرهگیری از کلام و هم در قدرت بخشیدن به کلام سهم بسزایی دارند. سایر فعالیتهای هنری نیز علاوه براین که خودبهخود بیانگر تفکر و احساسات کودکان هستند، میتوانند مشوق خوبی برای گفتوگو میان مربیان و کودکان باشند.
استفاده از هنر بهعنوان ابزاری برای تقویت ارتباط کلامی مورد تأکید روانشناسان است. کودک از طریق گفتگو در باره آنچه خلق کرده است مهارت کلامی پیدا میکند. در همین رابطه میتوان به پیوند و ارتباط میان «هنر» و «ادبیات» اشاره کرد. بهعنوان مثال وقتی کودکی داستانی میشنود و بعد براساس آن نقاشی میکند و دو باره این داستان را با زبانی خودش بازگو میکند، این کار موجب تقویت مهارت کلامی در او میگردد.
۸- آموزش کارگروهی از طریق هنر
به نظر میرسد که شروع کار گروهی در کودکان، اغلب از سنین هشت سالگی است. تجربه نشان داده است کودکان در این سنین بیشتر تمایل به تشکیل دسته و گروه دارند. البته این بدان معنا نیست که ما ارزش همکاری و مشارکت را در سنین پایینتر تشویق نکنیم. بررسیها نشان از آن دارد هرچند کودکان کوچکتر از این سن نیز تمایل دارند در کنار هم کار کنند، اما کمتر میتوانند با همدیگر همکاری جدی داشته باشند.
برخی از فعالیتهای هنری ماهیت فردی نداشته و ذاتاً گروهی هستند مانند نمایش، نمایش خلاق و سرود به همین جهت این فعالیتها زمینه و بستر بسیار مناسبی برای آموزشهای اجتماعی و کار گروهی به حساب میآیند. علاوه براینها، حتی برخی از فعالیتها مانند نقاشی نیز که ماهیت فردی دارد، اگر به صورت گروهی اجرا شود (مانند کشیدن نقاشی دستهجمعی روی دیوار یا پردههای بزرگ و...) برای بچهها جذاب است. این فعالیت هنری هم در محیط کلاس بر روی پردههای چند متری و هم در حیاط مدرسه و روی دیوارهای آن قابل اجرا است.
۹ - پرورش خلاقیت از طریق هنر
یکی دیگر از اهداف فعالیتهای هنری پرورش خلاقیت در کودکان و نوجوانان است. ایجاد خلاقیت و توسعه تخیل، زیرسازی برای تفکر کودکان و توانایی ترکیب و ساخت در آنهاست.
خلاقیت، از مهمترین نکاتی است که باید در تربیت کودکان، مدنظر قرار دهیم. خلاقیت و پرورش آن، موجب افزایش اعتمادبهنفس، کمک به پیدا کردن کلید حل مسایل در زندگی، نگاه زیبای انسانها به زندگی، دوری از هرگونه احساس بیمعنی بودن زندگی، پرورش حس کنجکاوی و در نتیجه، شکلگیری شخصیت سازنده و پویا میشود.
کودکان ذاتاً خلاق به دنیا میآیند آنها مسایل را از زاویههای متفاوت میبینند. آنها با استفاده از تخیلات و تصورات خود، شکلهای بدیع و ویژهای را میسازند و خلاقیتشان زمانی رشد میکند که از سوی بزرگسالان پذیرفته و تشویق شوند. و در این رابطه، هنر یک روش بسیار مناسب برای کمک به رشد خلاقیت کودکان است.
هنر در مجموع، امکان رشد نگرش مثبت در کودکان را در باره خود فراهم میکند و آنها را به انجام هرچه بیشتر فعالیتهای خلاقانه تشویق میکند.
اساس کار هنری با کودکان آن است که به آنها فرصت اکتشاف داده شود و برای این کارشان تشویق شوند. هنگامی که بچهها مرتب از بزرگسالان دستور میگیرند که چه بکنند و چه نکنند، خلاقیت خود را بروز نمیدهند.
«هنر به کودکان امکان میدهد تا با کارهای عملی، «ساختن» و «طراحی کردن» را تجربه کنند و این خود موجب پرورش خلاقیت و نمونه سازی مشاهدهای مستقیم آنان میشود.»(جان لنکستر. هنر در مدرسه، مترجم: میرمحمد سیدعباسزاده، تهران، انتشارات مدرسه، ۱۳۷۷. ص ۲۱.)
«تخیل و خلاقیت یک ویژگی صرفاً ذاتی نیست، بلکه همهی انسانها از این توانایی برخوردارند و همه درجات گوناگونی از این استعداد را دارند. علاوه براین عواملی همچون مهارتیابی، آموزشپذیری، انعطافپذیری، سطح دانش و آگاهی، خطرپذیری، نترسیدن از اشتباه و شکست نیز در میزان خلاقیت و نوآوری دانشآموزان تأثیر دارند.»(قاسم زاده، حسن. شکوفایی خلاقیت کودکان :تهران. انتشارات نوبهار.)
۱۰- نقش هنر در تفکر واگرا
فعالیتهای هنری به جهت خلاقانه بودن کودک را به «تفکر واگرا» تشویق میکند. کودک از طریق فعالیت هنری فرصت پیدا میکند به خلق اثر هنری بپردازد و تواناییهای خودش را باور کند و اعتماد به نفس پیدا کند.
«هنر، آن فعالیت اساسیای است که در جوهره آن پیش و بیش از آن که «تفکر همگرا» وزنه سنگینی باشد «تفکر واگرا» نقش و هدایت اساسی را ایفا مینماید. هنر از آنجایی که در هم تنیدگی اساسی با خلاقیت دارد و از آن جایی که خلاقیت نیز در بطن خود عنصری از نوگرایی و تازهجویی را نهفته دارد برای ظهور و بروز الزاماً نیازمند به کارگیری توانهای تفکر واگرایانه است تا تفکر همگرایانه و این همان نقطه قوت اساسی درس هنر است.»(حاج بابایی، مرتضی. جایگاه هنر در نظام آموزش و پرورش دوره ابتدایی، مجموعه مقالات سمپوزیوم جایگاه تربیت. تهران: انتشارات تربیت. ۱۳۷۱.}
یکی از مربیان هنری نقل میکرد که در یکی از اردوها قرار شد در محیط باز که از خاک پوشانده شده بود، نقاشی کنیم.
به بچهها گفتیم: «بچهها چه کسی میتواند در اینجا نقاشی بکشد؟» شور و ولولهای در بین بچهها راه افتاد که اجازه آقا در اینجا که هیچ وسیلهی نقاشی وجود ندارد. نه کاغذ داریم و نه مداد رنگی و گواش و... چطوری میتوانیم نقاشی کنیم.
گفتیم هر کس بتواند در این محیط با هر وسیلهای که ممکن است نقاشی بکشد یک جایزه خوب دارد. هر کدام از بچهها نظری میداد، اما بیشتر آنها قابل اجرا نبود.
دست آخر به یکی از بچهها گفتیم: برو یک آفتابه را آب کن و بیاور. بعد به بچهها گفتیم چه کسی میتواند با این آفتابه نقاشی کند؟ بچهها همه از تعجب به چشمان ما زل زده بودند. هیچ کس نتوانست پیشنهاد خوبی بدهد. عاقبت یکی از مربیان روی بخشی از زمین خالی با لوله آفتابه آب روی زمین میریخت و یک نقشی را با رطوبت آب ایجاد کرد. او با مهارت نقاشی قشنگی کشید.
بعد به بچهها گفت: بچهها درست است که امکانات خوب است، اما انسان باید بتواند با خلاقیت خودش از هر وسیلهای برای هدفش استفاده کند......
قسمت ششم این مبحث را اینجا ببینید.