اینک در ادامه مبحث کارکردها و کارآییهای عمومی هنر(و نه یک رشته خاص هنری) که در قسمتهای گذشته تقدیم شد، به نقش مربیان در پرورش و رشد هنری کودکان میپردازیم.
نقش مربیان در پرورش و رشد هنری کودکان
در اهمیت فعالیتهای هنری کانون میتوان گفت که بیشتر فعالیتهای مراکز فرهنگی هنری کانونی به نوعی مرتبط با فعالیتهای هنری هستند و این فعالیتها نیز نیازمند مربیانی آگاه و با تجربه است.
نقش مربیان در رشد و پرورش هنری، بیشتر از همه فراهمسازی بستر و فضای امن برای کار هنری توسط کودکان و نوجوانان است. نکاتی که در این بخش عنوان میشود برای ارتقای رشد هنری مخاطبان توسط مربیان توصیه میشود:
الف. اهمیت دادن به آثار هنری کودکان
اهمیت دادن به آثار هنری کودکان از طریق نگهداری، مراقبت و استفاده از آنها در تزیین کلاس نقاشی یا مرکز فرهنگی، یکی از راههای ارزشگذاری به آثار هنری کودکان است. این کار، به معنی احترام گذاشتن و ارزش دادن به کار کودکان است و تشویق خوبی برای آنهاست. آنها یاد میگیرند که ساخته دستشان، ارزشمند است و از این راه، اعتمادبهنفس به دست میآورند. و نیز یاد میگیرند که به فکر خلق آثار بهتری باشند و این روند مثبت، همچنان ادامه پیدا میکند.
ب. پرهیز از آموزشهای مستقیم
در حیطه تربیت، بهویژه از طریق هنر و بخصوص در سنین پایینتر، بهتر است از هرگونه آموزش مستقیم مخصوصاً مطرح کردن فنون و تکنیکهای هنری اجتناب ورزید، چرا که تأثیر نامطلوبی در آفرینش ناب هنری توسط کودکان و نوجوانان دارد. والدین و مربیان در استفاده از هنر در کار تربیت، وظیفه دارند که «فضاسازی مناسب» برای ایجاد خلاقیت را برای فرزندان و دانشآموزان ایجاد کنند و زمینه «تربیت نگاه» و «هنر خوب دیدن» و «صحیحدیدن» و «گزینش صحیح و مناسب» را در آنها تقویت کند.
در «تربیت هنری»، معلمان و مربیان نباید به آموزش تکنیک بیندیشند، بلکه بیش از همه به این فکر میکند که چگونه کار کند که کودک یا نوجوان از طریق این هنر اخلاقش خوب شود. رفتارش تغییر کند و حالاتش متحول شود.
ج. ایجاد فضای مناسب برای فعالیت ذوقی کودکان
کودکان میبایست در فضاهای آموزشی و پرورشی به صورت خودجوش و بلکه با «رغبت» و «لذت» به سوی فعالیتهای هنری جذاب و زیبا کشانده شوند و بدین وسیله بستری مناسب برای رشد هنری، معنوی و فکری آنها فراهم گردد.
محدود بودن فضای زندگی های امروزی به ویژه در محیط های آپارتمانی که موجب دستورات پیاپی والدین برای محدود کردن فرزندانشان می شود، متأسفانه جایی برای اجرای فعالیت های ذوقی و هنری کودکان باقی نمیگذارد.
هنگامی که کودکان نتوانند تمایلات درونی خود را بروز دهند. این مسأله، بهمرور زمان، موجب انفعال، عدم تحرک و ضعف در قدرت بیان آنها می شود.
د. دست نبردن در آثار هنری کودک
پذیرش و احترام به کار خلاقانه کودکان یک اصل مهم تربیتی است. طبیعتاً شیوه کار مربیان و مخاطبان متفاوت است، مربیان باید به این تفاوت توجه کنند و از این که آنها به طور مستقل کار میکنند راضی باشند، به همین جهت نباید در آثار خلق شده توسط آنها دست ببرند. این کار باعث کاهش پیشرفت هنری آنها میشود. مربی باید مانند یک باغبان عمل کند، نه مثل یک کوزهگر. او مانند باغبان فقط زمینه رشد کودکان را فراهم میکند نه این که آن طور که خودش میخواهد به آنها شکل بدهد. باید به بچهها فرصت بدهیم و آنها را برای بیان آزادانه اندیشه و احساسشان تشویق کنیم.
مهم نیست که نقاشی کودکان زیباست یا نه، مهم نیست آنها چهقدر از رنگ استفاده می کنند و مهم نیست که انتظارات ما در نقاشی ها و کارهای هنری کودکان برآورده شود؛ مهم آن است که کودک، از کار هنری خود لذت ببرد، به کشف دنیای درون و بیرون خود بپردازد، احساس خوبی داشته و روح خود را آزاد کند. هرگز نباید از آنها بخواهیم چیزی را که ما دوست داریم، بسازند. همچنین دست بردن و اضافه کردن بعضی چیزها به آثار کودکان، موجب رنجش آنها می شود. ما فقط باید آنها را تشویق کنیم؛ حتی اگر کار آنها، زیبا نباشد.
هـ. توجه به کارآیی هر یک از هنرها
مربیان نباید صرفاً جنبه های تخصصی و آموزشی هنرها را مد نظر داشته باشند. هر یک از هنرها می توانند به تربیت جنبه های خاصی از وجود کودک بپردازند. به عبارتی کاری که از نقاشی ساخته است از هنر نمایش ممکن است به تمامی ساخته نباشد. یا جنبه هایی را که از طریق سرود می توان آموخت، از طریق نقاشی نمی توان یاد داد. به نظر ما همه هنرها باید در خدمت بینشها، تربیتها، و نیز در جهت خوب شدن زندگی کودک یا نوجوان قرارگیرند.
و. تقلید نکردن و کپی کاری نکردن
مربیان نباید در فعالیتهای هنری، کودکان را به کپیکاری یا تقلید از نمونههای ارائه شده وادار کنند، یا نظرات خودشان را به آنها دیکته نمایند که چه بیافرینند، چگونه بسازند، از چه موادی استفاده کنند، چگونه رنگآمیزی کنند و... باید به آنها اختیار و آزادی عمل داد تا خودشان تجربه کنند.
ز. امکان دادن قدرت انتخاب به کودکان
فعالیتهای هنری هنگامی ارزش تربیتی دارد که کودک در انتخاب و ادامه آن فعالیت احساس آزادی کند. اگر فعالیت هنری مانند یک کلاس اجباری اداره شود دیگر ارزش هنری و خلاقانه خود را از دست خواهد داد. از این رو تحمیل یک فعالیت هنری به کودک مفید نیست.
به همین جهت مربیان باید به این نکته توجه داشته باشند که در ثبت نام بچهها در کلاسهای هنری، بهویژه در تابستانها دقت داشته باشند که خود کودکان انتخاب کننده باشند، در غیر این صورت تأثیر تربیتی نخواهد داشت.
ح. فراهم کردن فرصت اکتشاف
اساس رشد کودکان از طریق هنر این است که به او فرصت مشاهده، دقت، اکتشاف و تجربه داده شود و برای این امر از سوی مربی تشویق گردد. گاهی ممکن است نتیجه کار هنری کودک از نظر ما خیلی ارزشمند نباشد، در این صورت نباید کار او را مسخره کرد، چه بسا این کار برای همیشه ذوق هنری او را از بین ببرد.
ط. تشویق کودکان به کارهای خلاقانه
برای پرورش بعد هنری و خلاقیت کودک باید او را تشویق کرد. اما این تشویقها باید در حد متعادل باشد. مربیان نباید خود را موظف به تحسین و تشویق همه ی کارهای کودک بکنند. اگر این کار مدام صورت بگیرد کودک رشد لازم را نخواهد داشت. البته منظور این نیست که کار کودک را با معیارهای خودمان نقد و بررسی کنیم. باید در نظر داشت خلاقیت، یک آفرینش ویژه است که هر کودکی به نوعی آن را از خود بروز میدهد.
پذیرش و احترام به کار خلاقه دانشآموزان ایجاب میکند که مربی استقلال لازم را برای آنها ایجاد کرده و از دست بردن در آثار آنها خودداری نماید.