کد خبر: 284966
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۷ - ۱۲:۱۶
رشد فرهنگی و هنری در نظام تعلیم و تربیت- قسمت هشتم

رشد و پرورش فرهنگی هنری کودکان- غلامعلی کیومرثی قسمت هشتم کارآیی هنر در تربیت

اینک به ادامه بیان قسمتی از کارکردها و کارآیی‌های عمومی هنر(و نه یک رشته خاص هنری) در ادامه بخش هفتم این گفت‌وگو می‌پردازیم:

۱۱- افزایش اثربخشی پیام های تربیتی به وسیله هنر

ابلاغ پیام‌های تربیتی و هر نوع محتوای مورد نظر اگر با جاذبه‌های هنری و ادبی همراه باشد، موفقیت و اثربخشی آن پیام یا محتوا را چند برابر می‌سازد. در چنین شرایطی جا دارد که مربیان کانون این واسطه ارزشمند را شناخته و در جهت اهداف تربیتی خود از آن بهره بگیرند.

البته برای این منظور مربیان باید این نکته را بررسی کنند که اگر بخواهند یک پیام تربیتی را با واسطه هنر و براساس احساس زیبایی‌شناسی بچه‌ها انتقال دهند، چه مؤلفه‌ها، اصول و مصادیقی را باید از هنر به امانت بگیرند و در آن فعالیت یا پیام به کار بندند.

«پیش‌شرط تربیت مؤثر و پیام‌رسانی اثربخش، ایجاد اشتها و آمادگی در مخاطب نسبت به پیام و برای دریافت و پذیرش پیام است؛ آمادگی‌ نداشتن سبب نفی اثربخشی پیام تربیتی خواهد شد.

«در این مورد باید سه نوع آمادگی در مخاطب ایجاد شود:

«ـ آمادگی روانی: تمرکز حواس، دقت، توجه و ظرفیت ذهنی و روانی؛

«ـ آمادگی عاطفی: گرایش، علاقه و رغبت؛

«ـ آمادگی عقلی: ظرفیت شناختی قدرت سازمان‌دهی مطالب و سازگاری با ابهام‌ها و تردیدها. (عبدالعظیم کریمی، اصول روان‌شناختی تبلیغ، ص ۴۸.)

هنر به‌عنوان یک واسطه لایق و مناسب تمام این آمادگی‌ها را در مخاطب فراهم می‌کند.

نقاشی، خوشنویسی، سفالگری، نمایش، موسیقی و دیگر انواع هنرها، همگی از جمله رشته‌های گوناگون هنری هستند که با تنوع گسترده روش‌های اجرایی و تکنیک‌های مختلفی که در آن‌ها وجود دارد می‌توانند در جهت ارائه مطالب آموزشی و تربیتی برای مخاطبان مختلف از کودک و نوجوان گرفته و حتی بزرگترها، بسیار اثربخش باشند.

۱۲ -  اثرات درمانی فعالیت‌های هنری

اثرات درمانی هنر در کودکان و نوجوانان یکی از کارکردهای مهم این واسطه جذاب است. در واقع هنر درمانی شامل طیف وسیعی از فعالیت‌های هنری مانند نقاشی، سفالگری، نمایش، خوشنویسی و... می‌شود.

تئاتر درمانی، نقاشی درمانی، موسیقی درمانی و... از رشته‌های جدیدی است که در زمینه تعلیم و تربیت و بهداشت روانی انسان کاربرد زیادی پیدا کرده است.

البته باید گفت که در فعالیت‌های مراکزی مانند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، هنر درمانی در سطح تخصصی مورد نظر نیست، چرا که این کار نیازمند دانش و تجربه است.

یک هنر درمانگر حرفه‌ای با تکیه بر دانش روان‌شناسی و شناختی که از هنر دارد، برای حل تعارضات درون فردی و نیز تعارضات بین کودک یا نوجوان با دیگران و جامعه و نیز با توجه به سن و توانایی‌های درمان‌جو، واسطه‌ی هنری مناسب را انتخاب می‌کند و روشی را برمی‌گزیند تا به نتیجه مطلوب برسد.

در واقع باید گفت که «هنر درمانی» در دو بخش «درمان» و «پیشگیری و بهداشت روان» مورد استفاده قرار می‌گیرد. اما در مراکزی مانند کانون، مربیان در واقع با استفاده از واسطه‌های هنری که در اختیار دارند بیش‌تر از طریق تخیله هیجانات کودکان و نوجوانان، و ایجاد آرامش درونی در آن‌ها به این هدف دست پیدا می‌کنند.

یکی از مربیان تئاتر کانون از تجربه خود در این زمینه می‌گوید:

«مدتی بود که در کتابخانه (کانون اصلاح و تربیت) به کار تئاتر مشغول بودم، با این که کتابخانه سالن نمایش نداشت اما بچه‌ها از فعالیت نمایش استقبال زیادی می‌کردند. محل تمرین نمایش‌ها راهروی کوچک کتابخانه بود، که فضایی محدود داشت و در همان‌جا کارهای عملی و «بازی‌ها» را انجام می‌دادیم. روزی یکی از اعضا که نامش محمد بود و به خاطر «لکنت زبان» و «گرفتگی خاصی در گویش»، گوشه‌گیری می‌کرد، مراجعه و درخواست کرد که او را هم در کلاس نمایش شرکت و «بازی» بدهیم. من فکر کردم فرصت خوبی است که او را به میدان آورم و این مشکل او را تا حد امکان حل نمایم.

اتفاقاً در قصه‌ای که «نمایش بازی» می‌کردیم، «نقش خروس» را به او دادم که بایستی زیاد صحبت می‌کرد و محور بازی می‌شد. او بسیار خوب با پذیش این نقش بر خود مسلط شد و نقش خود را اجرا کرد. بعدها نیز در نمایش‌های دیگر نقش بزغاله، روباه، روستایی و ... ایفا کرد.

او در اثر این بازی‌ها «اعتماد به نفس» عجیب و علاقه ‌ای شدید به کار نمایش پیدا کرد، و چنین شد که بعد از اتمام تحصیلات متوسطه مایل به ‌ادامه تحصیل در رشته «هنر» گردید، و الان سال‌هاست که در این رشته کار می‌کند. و در این زمینه رشد چشمگیری هم داشته ‌است، طوری که هم اکنون در مجامع هنری در این زمینه حتی سخنرانی می‌ کند و در مطبوعات نقدهای هنری می‌ نویسد.

۱۳ - هنر و پرورش صفات اخلاقی

از آنجا که هنردر اعماق وجود انسان و به‌صورت خودآگاه و ناخودآگاه اثر دارد، می‌تواند به رشد فضائل اخلاقی کمک کند.

حس‌ «زیبادوستی» همچون حس «حق‌خواهی» و «خیردوستی» در فطرت انسان قرار دارد، و از این طریق می‌توان بسیاری از گرایش‌های اخلاقی را در کودکان و نوجوانان پرورش داده و آن‌ها را متوجه مکارم انسانی کرد. میان این سه حس فطری ارتباط باطنی و درونی وجود دارد.

«نوئل کرول» استاد فلسفه دانشگاه ویسکانسین آمریکا که یکی از فلاسفه مطرح هنر معاصر می‌باشد در کتاب «هنر و قلمرو اخلاق» معتقد است: «هنر یکی از ابزارهای اصلی فرهنگ‌آموزی(یا فرهنگ‌پذیری) انسان‌ها در زمینه خصایل جامعه‌شان است. جامعه‌ای که در آن، اخلاق به معنای دقیق کلمه در زمره این خصایل و یکی از سازه‌های اصلی آن است. هنر ما را با خصایل و اخلاق مربوط به آن‌ها آشنا می‌سازد و تعهدات ما را نسبت بدان‌ها، غالباً از طریق داستان‌ها و شخصیت‌های مثالی، تقویت می‌کند. هنر با مجهز ساختن ما به آرمان‌ها، از لحاظ اخلاقی الهام‌بخش‌مان می‌گردد و حتی می‌تواند راه‌هایی برای نقد صور شایع بی‌بصیرتی اخلاقی پیش نهد. یکی از کارکردها اصلی هنر، در همه‌ی دوران‌ها، نمایش اخلاق و کندوکاو در آن است.»

«آداب معنوی و اصول تربیت اخلاقی در عرصه هنر روش تربیت هنرمند را مطرح می‌کند و با این هدف‌گذاری، هنرها خود به خود به سمت اخلاق گرایش می‌یابند و با استمرار ارزش‌ها سنت‌ها دوام یافته و مکتب‌ها به وجود می‌آیند» (جلالی، غلامرضا. «آداب معنوی»، فصلنامه ادبیات و هنردینی. شماره ۲ ص ۱۷۸)

«جامعیت و تمامیت آموزش ارزش‌ها با استفاده از ابزار هنر، تضمین شدنی است. به عبارت دیگر، تجربه کردن طیف گسترده‌تری از ارزش‌ها و عواطف که در بسیاری از موارد ماهیت ترکیبی و پیچیدهای پیدا می‌کنند، همچون خشم توأم با نفرت، ترحم و دلسوزی، نوع دوستی آمیخته با تأسف، نوع دوستی آمیخته با حسرت، غم‌خواری آمیخته با ترحم و غمخواری آمیخته با تکبر، بدون استفاده از رسانة هنر و برخورداری از فرصت رویارویی با آثار هنری متضمن آن‌ها، دست یافتنی نخواهد بود.»(مهرمحمدی، محمود. چیستی، چرایی و چگونگی آموزش عمومی هنر. تهران: انتشارات مدرسه جلد ۱ ص ۶۷)

«یکی از مهمترین این تجلیات، هنر قدسی «خوشنویسی اسلامی» است که از یک سو، حاوی جنبه‌های زیبایی‌شناسانه و هنری و از سوی دیگر، حاوی نکات اخلاقی و تربیتی ارزنده‌ای است که در وجوه مختلفی از آموزش هنری تا خَلق اثر را دربر گرفته است.»(یعقوب‌زاده، آزاده و آهنی، لاله. «هنر خوشنویسی و تربیت اسلامی». دوفصلنامه تربیت اسلامی. س ۱۱ ش. ۲۳. ص ۲.)

به‌عنوان نمونه یکی از تأثیرات عمیق هنر خوشنویسی بر انسان ایجاد باور قلبی نسبت به مضامینی است که آن‌ها را خوشنویسی می‌کند، چرا که این مضامین با صبر و حوصله و دقت زیاد نوشته می‌شود. از آن‌جا که محتوای اغلب خوشنویسی‌ها آیات قرآن، کلام معصومین(ع)، سخنان اخلاقی بزرگان، شعرهای تعلیمی و سایر مضامین نیکوست، لذا این پیام‌ها به‌مرور بر جان و دل متربی می‌نشیند و ملکه‌ی وجود او می‌شود و به‌طور غیرمستقیم سرمشق و الگوی مناسب برای او می‌ گردد. اغلب نوجوانان که در این سن به دنبال قهرمان و در جستجوی الگوهای خوب برای زندگی خود هستند، این سرمشق‌ها را حفظ می‌نمایند. آن‌ها همین که با علاقه و به طور مرتب با چشم و دست‌شان روی خوشنویسی این مضامین کار می‌ کنند، بر دل و روحشان نیز اثر می‌ گذارد و تربیت می ‌شوند.

سایر هنرها نیز اگر با تیزبینی و دقت مربی همراه باشد می‌تواند واسطه‌ای جذاب و غیرمستقیم برای طرح مسائل اخلاقی باشد. به‌عنوان نمونه تجربه خانم شهلا عبدالله نژاد، مربی هنری مرکز فرهنگی هنری ماهان را در زمینه استفاده از هنر نقاشی در جهت پرورش صفات اخلاقی کودکان از دفتر تجربیات مربیان نقل می‌کنم:

او می‌گوید:

«در یکی از جلسات فعالیت نقاشی در مرکز سعی کردم موضوع «ترغیب کودکان به کارهای خوب و اخلاقی» را دنبال کنم.

«برای همین کار را این طور شروع کردم که از یکی از اعضا به نام «مهدی» پرسیدم:

«مهدی جان شما تا به حال هیچ کار خوبی انجام داده ای؟ گفت: مثلاً چه کاری؟

«گفتم: مثلاً این که گل‌ها را آب داده باشی، یا فردی را که گرسنه است و در خانه شما را زده است غذا بدهی؟ یا این که فرد نابینا یا پیرمردی را دیده باشی و او را از خیابان عبور دهی و...؟

«جواب داد، بله.

«در همین لحظه دوستش رضا بدون درنگ گفت: خانم مهدی آن هفته یک کار خوب انجام داد، که من هم خوشم آمدو خیلی خوشحال شدم.

«گفتم: آن کار خوب چه هست که این قدر خوب است...

«جواب داد: روزی که باران می‌آمد، یادتان هست؟ شما هم بودید، هوا خیلی سرد بود، آن روز محمود که همکلاس من و مهدی است و شما او را می‌شناسید، کلاه نداشت و سردش شده بود، مهدی کلاهش را به او داد تا به خانه برود و سرما نخورد.

«مهدی یک دفعه از جابه صورت نیم خیز بلند شد و در حالی که چشمانش ازشادی برق می‌زد، گفت:

بله خانم یادم آمد، هوا خیلی سرد بود و من کلاهم را به او دادم.

«گفتم: خیلی کار خوبی کردی! حتماً محمود خیلی خوشحال شد؟

«گفت: بله او کلاه را پوشید و خداحافظی کرد و رفت.

«گفتم: مگر شما کلاهت را لازم نداشتی؟ سردت نمی‌ شد؟

«گفت: چرا ولی او واجب‌تر بود.

گفتم: بچه‌ ها کار مهدی مثل آن کاری است که تابستان انجام دادیم، یادتان هست که در مورد این کار یعنی بخشش کردن باهم صحبت کردیم و حضرت علی علیه‌السلام هم در این مورد حرف‌های قشنگی را گفته بودند، باز هم من آن حرف‌های قشنگ حضرت علی علیه‌السلام را برای شما می گوییم:

«برترین بخشش، بذل موجودی است»

«کسی که با وجود احتیاج به چیزی آن را به دیگری ببخشد سزاواراست که مردم او را به فضیلت و برتری یاد کنند.»

«بخشنده کسی است که آنچه موجود دارد بخشش کند.»

مهدی گفت: بله چه روز خوبی بود، روزی که ما آن کار گروهی را انجام دادیم و شما همین سخنان را برای ما گفتید. بعد هم گفت: «من الان همین موضوع را نقاشی می‌کنم»، و شروع کرد.

«مهدی دو نفر پسر را نقاشی کرد که یکی به دیگری کلاه می‌داد یکی خودش بود و دیگری محمود، و ابری هم که ازآن باران می‌ بارید بالای سر آن‌ها بود، خیلی نقاشی‌اش را دوست داشت.

«گفت: من این نقاشی را با خودم به مدرسه و خانه ببرم؟

«گفتم : اشکالی ندارد نقاشی‌ات را به خانه ببر و به پدرت و مادرت نشان بده.

«جالب این که: بحث دو سه نفره و انتخاب موضوع جمعی شد.

«بعد از سپری شدن این لحظات شیرین، بچه های دیگری نیز مشتاق شدند که این موضوع را کار کنند.

«در این جلسه بچه‌های زیادی کارهای خوب خودشان را نقاشی کردند و بعد هم در باره‌ی آن با هم گفتگو کردیم. سعی کردم با توجه به روحیه شاد بچه‌ ها، در رابطه با کارهای خوبی که انجام داده ‌اند و حتی خودشان نیز متوجه آن‌ها نبوده ‌اند، و از کنار آن‌ها به آرامی گذشته بودند توجه کنند، طوری که بحث حالت جمعی پیدا کرد و تقریباً همه بچه‌ ها در این بحث شرکت کردند، و تنها با ذکر یک جمله «کار خوب یا کارهای خوبی که انجام داده ‌ایم» به این امر مهم توجه و آن را یادآوری کردم.

«در این جلسه هم من و هم اعضا متوجه شدیم که کارهای خوب زیاد هستند که هر انسانی می‌تواند آن‌ها را انجام دهد، حال چه بزرگ باشد و چه کوچک.»

مربی در این تجربه، گفتگو پیرامون یک موضوع اخلاقی را به فعالیت نقاشی در کلاس ربط داده است. بدون تردید وقتی بچه‌ها در باره‌ی موضوعی صحبت کنند و بعد هم آن را به‌صورت نقاشی دنبال کنند، آن پیام تربیتی از طریق هنر در ذهن و دل‌شان می‌نشیند.

بسیاری از ادب‌های فردی و اجتماعی را هم در قالب هنر و فعالیت‌های هنری می‌توان برای بچه‌ها طرح کرد. خانم باراندوزی مربی نقاشی مرکز ارومیه در تجربه‌ای نقل می‌کردند که:

«روزی که موضوع نقاشی بچه‌ ها «مادربزرگ» بود، موضوع صحبت آنان هم مادر بزرگ‌شان بود. بچه‌ ها هنگام گفتگوی با همدیگر می ‌گفتند: مادر بزرگ چقدر مهربان است! چقدر قصه بلد است! و چقدر او را دوست دارند. یکی از بچه‌ ها به دیگری می‌ گفت: چرا پشت مادر بزرگ بالش نمی‌ گذاری؟ (منظور در نقاشی بود) مادر بزرگم هر وقت به خانه ما می‌ آید من فوری یک بالش پشت او می‌ گذارم. دیگری توصیه می ‌کرد: زیرش یک تشک بینداز، آخر مادر بزرگ پاهایش درد می‌گیرد. بعد می‌گوید: مادر بزرگ من بافتنی می‌بافد. او را در حال بافتن می‌کشم. دیگری می‌گوید: مادربزرگ من می‌خواهد چای بریزد. اول هم به پدر بزرگ چای می ‌دهد. من پدر بزرگم را هم دوست دارم و او را در نقاشی می‌کشم. در طی این گفتگوها که همگی هنگام کشیدن موضوع نقاشی اتفاق افتاد، بچه ‌ها به یکدیگر احترام به بزرگتران را آموزش می‌ دادند.»

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =