به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، سیدعلی کاشفی خوانساری که در گردهمایی عمومی مربیان، مربیان مسئول و کارشناسان کانون فارس حضور داشت مطالبی را درباره هنر قصهگویی برای مربیان بازگو کرد.
بر اساس این گزارش، کاشفی خوانساری با اشاره به چند نکته در خصوص داوری جشنوارههای قصهگویی، دخالت سلیقه در ارزیابی هنرها از سوی داوران هر رشته را ناگزیر دانست و گفت: به طور کلی علوم انسانی و هنر کمتر از قاعده قطعی و عمومی تبعیت میکند به این معنی که خواه، ناخواه در امور مربوط به آن ناگزیر سلیقه انسانها دخالت دارد؛ به عبارتی داوری قصهگویی همچون تصحیح پاسخنامه کنکور نیست که ماشینی تصحیح شود و یا مصححهای مختلف در ارزیابیهای خود به یک نمره برسند بلکه در امور فرهنگی و هنری سلیقه دخالت دارد.
این نویسنده و مدرس دانشگاه درباره اعتراض مربیان قصهگو در جشنوارهها در صورت عدم موفقیتشان گفت: اگر معتقدید که قصهگو هستید اصلا نیازی به تأیید داوران ندارید. اصلا چرا باید قصه بگویید؟ شما برای این کار اجبار نشدهاید بلکه انتخاب کردهاید. اگر به این باور رسیده اید که قصهگو هستید باید آنقدر متبحر باشید که بقیه مجبور به پذیرش شما باشند.
به گفته کاشفی خوانساری، قصهگو کسی است که بین مردم وارد میشود و قصه میگوید. قصهگویی هنر بدون زمان و مکان است و خود قصهگو به سراغ مردم میرود و باید بتواند خودش را در هر زمانی و مکانی به دیگران تحمیل کند.
او اضافه کرد: مخاطب، قصه شنیدن را انتخاب میکند. شما که باور دارید قصهگوی بزرگی هستید اما کسی ارزش کارتان را ندانسته، با خودتان خلوت کنید و بیبینید واقعا قصهگو هستید یا فقط برای جشنواره آماده میشوید؟ اگر به این باور رسیدید که قصهگو هستید آنوقت قصه میشود شغلتان و اگر در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم نباشید و جشنواره نباشد قصهگویی را ترک نمیکنید.
این منتقد حوزه ادبیات کودک و نوجوان گفت: قصهگویی هنری مستقل نیست و با دیگر هنرها در تعامل است. در اصل ریشه قصهگویی ادبیات، فرهنگ عامیانه و ادبیات شفاهی است. بخش عمدهای از قصهگویی نیز در دنیا به ادبیات فولکلور مربوط است. قصهگویی با هنر نمایش و موسیقی پیوند دارد.
وی افزود: ارتباطات و تبلیغ، ریشه دیگر قصهگویی است که در آن قصهگو با مخاطب مواجه میشود. رویکرد کانون به قصهگویی رویکردی تربیتی است و قصهگوی خوب به این ریشهها باید توجه داشته باشد.
داور جشنوارههای قصه گویی در بخش دیگری از سخنانش به ارکان قصهگویی اشاره کرد و گفت: قصهگویی سه رکن دارد: قصهگو، قصه و قصه شنو یا مخاطب. اگر قصهگو به مخاطب توجه نداشته باشد پس قصهگوی خوبی نیست. از این جهت است که قصهگویی فعالیتی رسانهایست.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا قصهگویی نمایش است؟ گفت: قصهگویی، هنری مستقل است اما از همه هنرها استفاده میکند. قصهگو میتواند از موسیقی، نمایش، حرکات بدن، نقاشی، خوشنویسی و هر هنر و تکنیک دیگری استفاده کند اما تا جایی که این هنرها بر قصه و قصهگویی غالب نشود. اول و آخر کار قصه باشد و رفت و برگشت به نمایش، کوتاه و محدود باشد.
کاشفی خوانساری فرق قصهگویی و نمایش را در وجود راوی دانست و گفت:. قصهگویی راوی دارد و نمایش در بسیاری موارد راوی ندارد. راوی یعنی سوم شخصی که خودش در قصه نیست و ماجرایی را روایت میکند.
وی تفاوت دیگر این دو هنر را در دارا بودن دیوار چهارم دانست و افزود: تئاتر دیوار چهارم دارد اما قصهگویی دیوار چهارم ندارد. دیوار چهارم بین مخاطب و بازیگر فاصله ایجاد میکند و تماشاگر باور میکند که آنچه اتفاق میافتد در فضایی غیر از مکان حضور او و بازیگر است. قصهگو در زمان و مکان با قصهشنوها مشترک است.
این داور قصهگویی درباره لباس قصهگو هم صحبت کرد و گفت: لباس باید برای مخاطب جذاب و از عناصری در آن استفاده شود که با قصه تناسب داشته باشد؛ اما به شیوهای که حواس مخاطب از اصل قصه منحرف نشود. به گفته کاشفی لباس هر چه تمثیلیتر باشد تأثیرگذارتر است.
گردهمایی عمومی مربیان، مربیان مسئول و کارشناسان کانون فارس با عنوان «لبخند بهار» در روزهای نهم و دهم اردیبهشت ماه 1398 در شیراز برگزار شد.