از او پرسیدم اولین قصه ای که در کودکی شنیده اید چه بوده است؟
پدرم قصه گویی قابل وخواننده ای خوش ذوق بود و در دورهمی ها شمع محفل اهل فامیل و از آنجایی که برادران بزرگتر من اهل مطالعه بودند و در عرصه نمایش فعالیت داشتند، کتاب و قصه همیشه بخش جدا ناشدنی از زندگی من بوده است، برای همین باور دارم قصه و نمایش دو هنر درهم تنیده اند که تفکیک آن بسیار دشوار است و جدی ترین فرق آنها در اجرا می باشد که در قصه محور کار حول بیان خوب و شیوا و تاثیرگذار می گردد ولی در نمایش عناصر زیادی در کنار روایت قرار می گیرند.
در مورد موفقیت هایش در قصه گویی از او پرسیدم؟
مثل بسیاری از مربیان کارگشته کانون، قصه گویی حرفه اصلی من نیست، اولین قصه ای که نوشتم در باره مشکلاتی بود که با فرزند اولم در مهد کودک داشتم برای همین فکر کردم چرا از زبان یک کودک که حقوق ابتدایی اش در جامعه نادیده گرفته می شود و او توان طلب آن را ندارد ننویسم و نگویم. در مجموع با کودکان ارتباط خوبی دارم از آنها الهام می گیرم، برایشان می نویسم و می گویم و نمایش می دهم.
نظرش را در مورد ارزیابی از جشنواره قصه گویی کانون پرسیدم؟
شاید بی اغراق بتوان گفت کانون خانه فرهنگی هنری هر خانواده ایرانی است و در طی سالها تاثیر شگرفی در تربیت و رشد و شکوفایی اندیشه کودکان و نوجوانان داشته و دارد، شادروان عباس کیارستمی، امیر نادری، کیومرث پوراحمد، برادرم خسرو معصومی کودکان دیروزی هستند که با شنیدن قصه های کانون بزرگ شده اند و انگیزه گرفته اند و شاهکارها ساخته اند.
پرسیدم اول قصه به وجود آمد یا قصه گویی؟
گفت: قصه ها رازهای مگو و خاطرات ماست که با تخیل شکل می گیرند، گمانم براین است که بی قصه گو قصه معنا ندارد.
خواستم از نقش فناوریهای نوین در گسترش قصهگویی بگوید:
همانطور که گفتم قصه هنری است که متکی بر بیان است و قدرت آن در این می باشد که در هر مکان و هر زمان بی هیچ ابزاری و تنها مبتنی بر قصه گو انجام می شود، این قابلیت در هیچ هنر دیگری وجود ندارد، ولی در دنیای معاصر با سبقت تکنولوژی و بالا رفتن سطح سلیقه انسان، شاید بد نباشد قصه گو عناصری را جهت حفظ و شنیدنی تر کردن قصه بکار گیرد البته تا جایی که موجب نگردد قصه در سایه قرار گیرد.
من نمایش نامه های زیادی نوشته ام و چندتایی قصه، که یکی از آنها پرواز خربزه ای است که مایل بودم با این متن یک بار قصه-گویی به شکل حرفه ای را تجربه کنم که این کار برای من در کنار مربیان حرفه ای کانون تجربه ای ارزنده بود و از تک تک قصه-هایی که شنیدم، درسها آموختم.
خوب؛ کودک امروز دائم در معرض رسانههای مختلف است. خواه ناخواه این که یک نفر بخواهد فقط برای او حرف بزند را نمی پسندد، پس فناوری میتواند به قصهگویی و گسترش آن کمک کند.
پرسیدم شما به شیوههای سنتی قصهگویی اعتقاد دارید یا استفاده از فناوریهای نوین را میپسندید؟
گفت: به نظرم چون سایر رسانهها مثل فیلم و موسیقی و... خیلی قویتر از ما عمل میکنند، اگر بشود قصه را با همان روشهای سنتی تعریف کرد برای نسل امروز جذابتر است.
او نظرش دربارهی جشنوارهی قصهگویی را اینطور بیان کرد:
بعنوان یک تئاتری که در جشنواره های زیادی حضور داشتم، بی اغراق می توانم بگویم جشنواره قصه گویی استانی که ساری میزبان آن بوده یکی از منظبت ترین جشنواره هایی بوده که تا به امروز شاهد آن بودم، هم به جهت امکانات اجرا، نظم و سکوت در سالن، و هم حضور پررنگ بچه هایی که در شیفت های مختلف در سالن حضور داشته و با شادی و شعف شان به جشنواره معنا می دادنند و به قصه گوها انرژی؛ کارکنان کانون با عشق، بی لحظه ای درنگ در تکاپو بودند که این اتفاق میمون به بهترین نحو انجام گیرد، امیدوارم دراستان گلستان نیز شاهد این اتفاق باشیم.
تهیه و تنظیم: سید احسان مسلمی