به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، شریفنسب در کارگاه «روایت پژوهی» در تعریف متن گفت: در تعریف امروزی همهچیز میتواند متن باشد و پیام متفاوتی به مخاطب بدهد. بنابراین جهان اطراف ما با تک تک اجزایش متن است. هر چقدر ارتباط بهتری بتوانیم با این متن برقرار کنیم، در زندگیمان آرامش بیشتری را تجربه خواهیم کرد. زمانی شما میتوانید با یک متن ارتباط برقرار کنید که علاوه بر متن، زمینه آن را هم بدانید.
او ادامه داد: ما برای تحلیل یک متن، باید مفهوم فرامتن را هم بدانیم. فرامتن یعنی بیشتر و بالاتر. فرامتن آنچیزی است که در متن وجود ندارد، اما متن به آن ارجاع میدهد. یا در واقع ارجاعهای متن به مفاهیم و متنی بیرون از خودش را فرامتن میگویند. به یاد داشته باشید ارتباط برقرار کردن با فرامتنها به ما کمک میکند که متن را بفهمیم. اگر با فرامتن ارتباط برقرار نکنیم، نمیتوانیم متن را به خوبی بفهمیم و با آن ارتباط کامل برقرار کنیم.
این مدرس تاکید کرد: روایتپژوهی به ما کمک میکند تا در زندگی با متن ارتباط بهتری برقرار کنیم.
شریفنسب در تعریف داستان گفت: از نگاه روایتپژوهی، دست کم دو رویداد پیاپی که در گذر زمان (به شکل عینی یا ذهنی) تغییر وضعیت مییابند. در واقع گذر از یک حالت تعادل یا عدم تعادل به حالت دیگر در بستر گذر زمان را داستان میگویند.
او با اشاره به پیرنگ توضیح داد: توالی علی و معلولی رویدادها را پیرنگ میگویند. حادثه ب به دلیل حادثه الف اتفاق افتاده است که به این پیرنگ گفته میشود. اگر من بگویم شاه درگذشت و چند روز بعد ملکه نیز درگذشت، داستان محسوب میشود. ولی اگر بگویم شاه درگذشت و ملکه نیز از اندوه فقدان شاه درگذشت، پیرنگ محسوب میشود.
شریفنسب ادامه داد: عدهای معتقد هستند اگر دلیل حوادث داستان به خوبی مطرح نشود، آن داستان چفت و بستش محکم نیست. اما در مقابل عدهی دیگری میگویند اگر داستان چفت و بست محکمی داشته باشد، داستان شبیه به گزارش یک رویداد علمی میشود و خلاقیت مخاطب در اینجا ندیده گرفته میشود.
او در تعریف روایت گفت: روایت ترتیب فرض شدهای از وقایع مرتبط غیرتصادفی است. روایت متنی است که من راوی آن را به زبان میآورم.
این مدرس درباره ویژگیهای روایت توضیح داد: روایت برساخته است، یعنی واقعی نیست. روایت خاصیت بیانپذیری دارد یعنی راوی میتواند یک ماجرای جذاب را به شکل خنثی روایت کند یا برعکس. همچنین روایت خط سیر دارد و ارزشگذار است. یعنی راوی در روایت خود عموما بیطرف نیست. روایت سیال هم هست. چون ویژگی جابهجایی دارد.
شریفنسب تاکید کرد: روایت پژوهی در واقع پژوهش زندگی است.
او درباره هدف از روایت داستان گفت: در نگاه سنتی گفته میشد که هدف از روایت داستان، تحمیل پیام ذهنی نویسنده است. ولی در تعریف جدید داستان و در انواع جدید داستاننویسی گفته میشود که از موقعی که داستان به پایان میرسد، متن از آن مخاطب است تا هر برداشتی از آن داشته باشد. نظریه مرگ مولف هم به این موضوع اشاره میکند.
این مدرس درباره انواع همنشینی ماجرا بیان کرد: من راوی ممکن است ماجراها را به شکل زنجیروار روایت کنم که به آن شیوه همنشینی زنجیرهسازی میگویند. در شیوه درونهگذاری، هنوز داستان قبلی تمام نشده از درون آن داستان دیگری روایت میشود. یا ممکن است شیوه همنشینی ماجرا به شکل گرهچینی باشد یعنی من راوی تصمیم بگیرم چند روایت موازی را تعریف کنم تا یک جایی آنها بهم برسند.
شریفنسب با اشاره به اینکه کانونیسازی بحث بسیار مهمی در داستان است گفت: در بررسیهای سنتی داستان، ما درباره زاویه دید صحبت میکردیم. یعنی تصور کنید من راوی، یک فیلمبردار هستم و حالا باید تصمیم بگیرم سهپایه دوربینم را در کجا بگذارم. کانونیساز در داستان و روایت کسی است که ماجرا از دریچه چشم او دیده میشود. پس لزوما کانونیساز من راوی نیستم. این نکته خیلی مهم است، برای اینکه ما بتوانیم با متنهای اطرافمان ارتباط برقرار کنیم باید تشخیص دهیم که سه پایه دوربین کجاست و از دید چه کسی داستان روایت میشود.
او تاکید کرد: یادمان باشد در متنهای پیرامون ما قطعیتی وجود ندارد و دوران پدرسالاری نویسندگان بر متن تمام شده است. به تعداد شنوندگان روایت میتواند برداشت متفاوت از متن وجود داشته باشد. بنابراین مولف از زمانی که نقطه پایان را میگذارد دیگر تسلطی از برداشت خوانندگان از متن ندارد.
این مدرس با اشاره به هدف اصلی خوانش ادبیات گفت: هدف اصلی ادبیات تعلیم نیست، بلکه ایجاد التذاذ ادبی است. به بچهها اجازه بدهید از خواندن کتاب لذت ببرند. قرار نیست متن ادبی همیشه چیزی به بچه من یاد بدهد.
ویژه برنامه هفته پژوهش با شعار «آینده ساختنی است» روزهای ۱۰ و ۱۱ آذر ۱۳۹۸ در مرکز آفرینشهای فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار میشود.