به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، در ابتدای این نشست نسرین سجادیان مدیرکل آموزش و پژوهش کانون توضیحهایی ارائه کرد و جلسه با صحبتهای شریفنسب ادامه یافت.
شناخت متن، فرامتن، زمینه، داستان، پیرنگ و روایت عوامل موثر بر فهم قصه
شریفنسب دانش روایتپژوهی و قصهپژوهی را نیازمند گذران تعداد جلسههای زیاد در قالب دورههای دانشگاهی دانست.
او در این راستا ابتدا آشنایی با متن، زمینه و فرامتن را لازمه فهم درست از قصه در نظر گرفت و گفت: هر رسانهای حاوی پیام یا احساسی باشد، متن نام دارد؛ بنابراین پوشش من یک متن است، قطعه موسیقی یک متن است و... هر پدیدهای که پیامی به دیگران منتقل کند، یک متن است.
او در ادامه درباره نقش و تعریف زمینه افزود: زمینه یک متن، بستری است که متن بر آن پدید آمده است. متنها در بسترهای مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و... شکل گرفته و این شرایط تاثیرگذار بر متن را زمینه مینامیم.
شریفنسب درباره فرامتن با یک مثال توضیح داد: جایی از قصه کتابی معاصر میخوانیم رستم است و یک دست اسلحه و این نگارش ارجاع متن به بیرون است.
این استاد درباره شکلگیری داستان، پیرنگ و روایت بیان کرد: هر گاه ما با حادثه «الف» سر و کار داشتیم و حادثه «ب» از «الف» حاصل شود، داستان شکل میگیرد. حال اگر در کنارش دلایل وقوع حوادث را هم بیان کنیم، یعنی پیرنگ شکل گرفته است. سلسله علت و معلولها پیرنگ یا پلات را ایجاد میکند. حال اگر ما چند حادثه را با تلقی خودمان و خلاف زمان خطی بر اساس هدفم بیان کنیم، یعنی روایت کردهایم و در مواقعی پیرنگ حذف میشود.
تعریف قصه و تفاوتهایش با سایر تعاریف ادبیات
شریفنسب تفاوت قصه و داستان را چنین توضیح داد: قصه، شفاهی و نوعی متن است. قصه در فرازمان و فرامکان اتفاق میافتد؛ مثلا پشت کوه قاف.
همچنین معمولا تمدنهای کهن قصههای بیشتری دارند. اما چرا؟ آدلر روانشناس در این باره قصه را پاسخگوی نیاز عقده کهتری دانسته است. وقتی شما امکان چیرگی بر بسیاری از مشکلات زندگی مثل، بیماری، فقر، سختی، مرگ و... را ندارید، قصهای میسازید و دنیای آرمانی مد نظرتان را در قصه میآورید. محدودیتها در همه جای جهان کهن شبیه بودهاند، در نتیجه قصههای دنیا مشابه هم هستند. به طور مثال قصه «بز زنگوله پا» به نظر ایرانی است، اما جالب است بدانید در آلمان هم قصهای همانند این متن بوده است. همچنین قصهها زبان ساده و بار ارزشی دارند؛ البته این ارزش به معنای تعلیم نیست. قصه فرجام خوشی دارد، اما پایان داستان چنین الزامی ندارد.
جهان قصهها سیال است
او در ادامه گفت: قصهها چندان بر پایه روابط علت و معلولی شکل نگرفتهاند و بیشتر تقدیر محور هستند. چندان پیرنگ محور نیستند، اما ساختارشان هرمی کامل است. هیچ شخصیتی در قصه بلاتکلیف نمیماند. همچنین شخصیتها در قصهها تیپ هستند.
قصههای عامیانه مفید و در عین حال مضر برای جامعه
شریفنسب در پایان درباره تاثیرهای مختلف قصه عامیانه تاکید کرد: قصههای عامیانه شمشیر دو لبه هستند و در عین بیان مضامین مثبت با کلیشههای منفی همراه بوده است. اغلب قصههای عامیانه حفظ آبرو را به هر قیمتی مهم نشان میدهند. یا مثلاً عمهها همیشه شخصیت بدجنس هستند. همچنین زنان دلسوز، اما بیخرد هستند. جادو و ناجی که در دنیای واقع وجود ندارد، مثل پریان و فرشتگان که در پایان قصهها همه مشکلات را حل میکنند.
این نشست در حالی برگزار شد که شرکت کنندگان از ابتدا تا پایان صحبتهای کارشناسان، مشتاقانه در بحثها مشارکت داشتند.
بیستودومین جشنواره بینالمللی قصهگویی از ۲۶ تا ۳۰ آذر ۱۳۹۸ در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار میشود.