نباید همه چیز را حاضر و آماده در اختیار مخاطب گذاشت

سمیرا قیومی به دعوت کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان استان ایلام در نشست مجازی انجمن داستان کودک استان ایلام(مرکز مهران) حضور یافت و به راهنمایی و نقد آثار داستانی و قصه های کودکانه ی اعضای این انجمن پرداخت که با استقبال خوبی هم روبه رو شد.این حضور بهانه ی یک گقتگوی مجازی کوتاه با ایشان شد که از نظر گرامیتان می گذرد.

سمیرا قیومی، متولد 1360 در شهر سمنان  نویسنده ای است که به قصه هایی که برای کودکان می نویسد نگاهی مدرن دارد.کودک مخاطب اوهمه چیز را آماده و هضم شده  دریافت نمی کند، پاسخ خود را در قصه به صورت آنی نمی گیرد و باید فکر کند و فکر کند تا قدرت تفکر را در خود پرورش دهد و به پاسخ پرسش های مستقیم و غیر مستقیم  نویسنده برسد.این نگاه را در کتاب سنجاب کجا رفت و دیگر آثار قیومی دیه ایم و همینم است که او را به عنوان یک نویسنده ی خاص به رخ می کشد.

کارنامه علمی ادبی سمیر قیومی سرشار است از موفقیت ها و پیشرفت های ادبی و علمی مانند دکترای زبان و ادبیات فارسی،عضو هیئت علمی دانشگاه،عضوبنیادملی نخبگان،نویسنده و مدرس داستان‌نویسی،مربی ادبی کانون پرورش فکری استان تهران،دارای چند کتاب در حوزه زبان و ادبیات فارسی و داستان کودک و نوجوان،دارای مقالات علمی و پژوهشی در همایش‌های ملی و بین‌المللی حوزه زبان و ادبیات فارسی و ادبیات کودک و نوجوان و...برخی از موفقیت‌ها ی او نیز عبارتند:برگزیده دو دوره مسابقه کشوری داستان‌نویسی و قصه‌های تصویری در انتشارات علمی و فرهنگی،برگزیده جشنواره بین‌المللی فارابی،راه‌یافته به چهار دوره فهرست کتاب‌های برگزیده لاک‌پشت پرنده،مربی موفق کشوری در کانون پرورش فکری.

این نویسنده به دعوت کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان استان ایلام در نشست مجازی انجمن داستان کودک استان ایلام(مرکز مهران) حضور یافت و به راهنمایی و نقد اثار داستانی و قصه های کودکانه ی اعضای این انجمن پرداخت که با استقبال خوبی هم روبه رو شد.این حضور بهانه ی یک گقتگوی مجازی کوتاه با ایشان شد که از نظر گرامیتان می گذرد.

از چه زمانی کار با کودک را آغاز کردید؟

از ۱۸ سالگی با قبولی در دانشگاه به تهران امدم و از همان زمان در کانون پرورش فکری به شکل مستقیم با بچه ها کار کرده ام.

-چه کتاب هایی تا به حال منتشر کردید؟

در حوزه ادبیات کودک و نوجوان خنده های تربچه ای، یک،دو، سه چیلیک، لولو البالو، صورتی مثل ابر، سنجاب کجا رفته بود و مجموعه پنج جلدی خونه ات کجاست تو باغچه

-در آثار شما سفید خوانی زیاد دیده می شود که برای مخاطب کودک طرح سوال می کند و به فکر وا می دارد این نگاه مدرن به کودک چقدر در داستان کودک امروز توانسته جایگاه خودش را پیدا کند؟

این نگاه در واقع در ادبیات بزرگسال هم وجود دارد. اینکه همه چیز را حاضر و آماده در اختیار مخاطب نگذاریم و به جای نگاه از بالای نویسنده ی همه چیزدان به خواننده، کاری کنیم که او در کنار نویسنده بایستد و در خلق اثر شریک باشد. به عبارت دیگر توانایی او را در پیش بینی یا خلق بخش هایی از متن جدی بگیریم و با احترام به هوش و تفکر او کاری کنیم که در لذت خلق اثر شریک شود. خب این نگاه در ادبیات کودک هم با توجه به آمادگی ذهنی، تخیل و جسارت بیشتر کودکان جای خاص خود را دارد و روز به روز هم بیشتر جا باز می کند. کتاب های تعاملی، کتاب-بازی ها، کتاب های تصویری، سینمارمانها و ... از نمونه های آن هستند.

-در داستان کودک شما دنبال چه هستید می خواهید با کودک چه چیزی را در میان بگذارید؟

فکر می کنم ایده آل هر نویسنده ای این است که بتواند در داستان هایی که برای کودکان می نویسد به انها نشان دهد که چقدر با فکرها، دغدغه ها،  ترس ها، علایق، عادت ها، بازیگوشی ها و داشته و نداشته های آنها آشناست و با آنها همدلی می کند. طوری که کودک دست کم در لحظاتی که داستان را می خواند احساس کند در دنیای به این بزرگی تنها نیست و با خود بگوید یک نفر دیگر هم شبیه من هست.

-نشست با بچه های ایلامی را چگونه دیدید؟

به نظرم انجمن ادبی مهران چه در نوشته ها و چه در نقدها جوان و نورس بودند. منظورم از نورسی و نوپایی بار منفی اش نیست.اتفاقا وقتی چیزی نشانه های تازه جوانه زدن را دارد امید و انگیزه هم در خودش دارد.و به همان اندازه هم نیاز به مراقبت دارد. اینکه بچه ها از همین ابتدای کار چه نوشتن داستان و چه نوشتن نقد را درست و حرفه ای بیاموزند. این شوق هم در نوجوان ها و هم در مربیان همیشه همراهشان به خوبی دیده می شد.

فکر می کنید چه چیزی در این نشست ناگفته ماند ؟

من در همه نشست ها به این فکر می کنم که آیا صراحت من در نقد آثار اعضا آنها را ناامید کرده؟  ایا به اندازه کافی آمادگی شنیدن ضعف های کارشان را دارند؟ ایا توانسته ام به انها نشان بدهم که اتفاقا کاری که حرفه ای و ارزشمند است قابلیت نقد دارد؟ و خلاصه همیشه نگران این هستم که تلاش من برای بهتر شدن و ایجاد انگیزه در نوجوانان نتیجه عکس نداده باشد. از طرفی فکر می کنم اگر بحث و نقد ما این طور صریح و جدی نباشد بوی دست کم گرفتن نوجوان را می دهد و اگر این طور باشد این جدی نگرفتن را خود نوجوان بیشتر و سریعتر احساس می کند که طبعا اتفاق خوبی نیست. در این نشست هم فکر می کنم نتوانستم اینها را برای دوستانم بیان کنم.

با سپاس از شما به خاطر حضور در این گفتگو

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =