بسیار اتفاق جالب و خوبی است. کمی هم غمگین شدم که زمستان سال گذشته نتوانستند جشنواره را برگزار کنند، البته همیشه نسبت به زمان برگزاری جشنواره در اسفند ماه انتقاد داشتم، شب عید است و ملت گرفتار مسائل پایان سال هستند، خسته هستند. ولی این موقع، یعنی خردادماه همه سرحالند، سال تازه شروع شده و هوا هم خوب است. در هر صورت، امروز خوشحالم که دوسالانه پویانمایی تهران باز هم برگزار میشود.
به قول آقای کریمیصارمی این جشنواره از یک برگه A4 شروع شد و بعد تبدیل به کعبه آمال انیماتورهای جوان شد. آقای کریمیصارمی از همکاران کانونی من بود، ما با هم والیبال بازی میکردیم، او بسیار جوان و فعال بود، تلاشهایش کمک کرد تا دروازه جشنوارههای کشورهای خارجی به روی انیماتورهای ما باز شود و این شیر بیحال بلند شود و شفا بگیرد. هرچند فعالیت آنچنانی در بخش تولید انیمیشن صورت نمیگیرد.
ارتباط بین کاریکاتور و انیمیشن بسیار نزدیک است. من از بچگی حرکت را بسیار دوست داشتم، از نقاشی شروع کردم و بعد به کاریکاتور رسیدم. هیچوقت از مدلهای ایستا، طبیعت بیجان یا منظره خوشم نمیآمد. دوست داشتم چیزی بکشم، طرحی بزنم که در آن حرکت وجود داشته باشد. زمانی که نوجوان بودم، از فیلمهای وسترن آمریکایی که آن زمان مُد بود، کپی میکردم و بعد خودم صحنهسازی میکردم؛ این کار برایم خیلی هیجانانگیز بود. در طرحهایم هیچ چیزی ایستا نبود، بعد به سمت کاریکاتور کشیده شدم و در مجله «توفیق» کار کردم. حتی نقاشی را کنار گذاشتم و کاریکاتور کشیدم.
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان خانه دوم من بود، من پنج سال قبل از انقلاب یعنی از سال 1352 انیمیشن را نزد استادهای بزرگی همچون علیاکبر صادقی، نورالدین زرینکلک، زندهیاد نفیسه ریاحی و... آموخته بودم، حتی با زندهیاد عباس کیارستمی یک اثر تلفیقی از فیلم زنده و انیمیشن با نام «رنگها» را کار کردم. بعد از انقلاب با فیلم «تبر» دوباره به کانون برگشتم.
من هم در دورهای داور جشنواره پویانمایی بودم و هم یکی از انیمیشنهایم از این جشنواره جایزه گرفته است؛ انیمیشن «کدو قلقلهزن». این انیمیشن را برای مرکز صبا ساختم. منوچهر احترامی را خدا بیامرزد، از طنزنویسان قوی روزگار بود. دست به قلمی داشت، واویلا، چقدر امروز به حضورش نیاز داشتیم تا حرف بزند. بسیار با سواد بود، متن این «کدو قلقلهزن» را هم با دیالوگ و ریتمی آهنگین نوشت. آرزویش این بود که این انیمیشن را ببیند که متاسفانه نشد و از میان ما رفت. بسیار افسوس خوردم. زمانی که در حال ساختش بودیم، هر روز به استودیو میآمد و کیف میکرد، تا اینکه در دوره هفتم جشنواره ما را صدا کردند و گفتند فلان روز جشنواره است، شما هم کاندیدا هستید و سکههای جشنواره هم خیلی درخشان است. این شد که در سال 1389 «کدو قلقلهزن» برنده جایزه بهترین فیلمنامه شد.