به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، اسماعیل آذر، شاعر، نویسنده و استاد زبان و ادبیات فارسی، درباره قصهگویی و نقش آن در پیشینه فرهنگی ایران میگوید: «قصهگویی تاریخی طولانی دارد. ما قبل از اسلام در ایران قصهگو داشتهایم و بعد از اسلام نیز اولین اطلاعاتی که از قصهگویی داریم، به روزگار مسعود غزنوی بازمیگردد. مقام «قصهگو»، حتی بعدها تبدیل به یک منصب اداری میشود و برای آن سازمانی تاسیس میشود که رئیسش «نقیبالممالک» نام داشته است. در دوران ناصرالدین شاه قصههای «امیرارسلان نامدار و مادر فولادزره»، «حسین کردشبستری»، «حوض بلور» و بسیاری دیگر به واسطه همین قصهگوها روایت میشده که از سوی توران آغا، دختر ناصرالدین شاه مکتوب شده است.»
او ادامه میدهد: «ما در فرهنگمان، همیشه قصه و قصهگو یا به نحوی دیگر راوی داشتهایم. ما از این قصهها خاصه در ادبیات عامه خودمان فراوان داریم. مرحوم انجوی شیرازی بسیاری از این قصهها را از روستاها جمع کرد و در چندین مجلد به چاپ رساند که بسیار خواندنی و شنیدنی هستند.»
این پژوهشگر و کارشناس فرهنگی، درباره اهمیت قصهگویی در پرورش کودکان و نوجوانان و بهبود شرایط اجتماعی میگوید: «آنچه بیان کردم از اهمیت قصه سخن میگوید. وقتی پدر یا مادری میخواهد تجربهای را به فرزندش منتقل کند، بدترین نوع آن این است که مستقیم و عریان آن را بیان کند، چرا که با این کار، ارزشها تبدیل به ضد آن خواهند شد. در حالیکه وقتی آن تجربه در قالب قصه یا یک روایت بسیار کوتاه بیان شود، به دل نشسته و قابل پذیرش خواهد شد. ما در ادبیات فارسی، قصههای فراوانی به نظم و نثر داریم که گاه به آنها حکایت میگویند؛ بوستان و گلستان سعدی، بهارستان جامی و... از جمله شاهکارهای همین حوزه به شمار میآیند که خواندنشان تخیل را تقویت کرده و میتواند به شکل غیرمستقیم مواردی را که به صلاح جامعه است، بیان کند.»
اسماعیل آذر، درباره جای خالی قصهگویی در زندگی امروز توضیح میدهد: «جای قصه و قصهگویی در زندگی نسل کودک و نوجوان امروز، بسیار خالی است و فضای مجازی و گوشیهای تلفن همراه، جای آن را پر کردهاند. شب چره ما در کودکی قصههای مادرانمان بود، در حالی که امروز یکی از محصولات مدرنیته یعنی موبایل جای این شب چرهها را پر کرده است. با آمدن مدرنیزم دیگر قصه جایگاه گذشته خود را از دست داده است. مدرنیزم در کنار منافعی که با خود به همراه داشت، بلای بزرگی برسر جامعه جهانی آورد و عمده این خسارات نیز در حوزه فرهنگ و معنویت برای بشر رقم زده شد.»
او برای برون رفت از این مشکل و آشنایی کودکان و نوجوانان امروز با قصه و قصهگویی میگوید: «به نظر من صداوسیما بیشتر از هر سازمان دیگری میتواند در این زمینه نقش داشته باشد و برنامههای قصهمحور بسازد. همچنین در فضای مجازی نیز میتوان با استفاده از افرادی که دانش خلق قصههای کوتاه را دارند، به پرکردن این جای خالی کمک کرد. از سوی دیگر مدارس میتوانند در ساعات فراغت دانشآموزان، زنگ قصه داشته باشند. قصه ایجاد آرامش میکند و میتواند در مدارس باب شود تا بچهها تشویق شوند و قصه گفتن و نوشتن را تخصصی یاد بگیرند.»
این استاد زبان و ادبیات فارسی در واکنش به این پرسش که «آیا جشنواره قصهگویی که هر سال از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار میشود، میتواند این جای خالی را پرکند»، پاسخ میدهد: «اگر کسی به علم این کار مسلح، ذوقمند، خوش روایت و شیرین سخن باشد، میتواند این جای خالی را در درازمدت تا اندازهای پر کند. مثالی برای شما میزنم، در حال حاضر نقالانی داریم که روایتهای شاهنامه را بیان میکنند، اما اگر دقت کنید مخاطبشان بیش از چند دقیقه به آنها توجه نمیکنند. نه اینکه آنها به کار خود اشراف ندارند، بلکه فضا اینگونه شده است و مخاطب خواستار خوراک فرهنگی کوتاه و موجز است. این به معنای رها کردن نقالی نیست، بلکه نیازمند جدیت بیشتری در آن هستیم. هر کاری که با پشتوانه علمی پیش رود و همراه با دانش کافی به دست متخصصش انجام شود، شکست نخواهد خورد. از این رو ما باید قصهگویان بسیاری تربیت کنیم که جشنواره قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، میتواند در این زمینه نقش مهمی ایفا کند.»
بیستوچهارمین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، از ۲۵ تا ۲۹ دی ۱۴۰۱ در شهر یزد برگزار خواهد شد.