به گزارش ادارهکل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، بیستوچهارمین جشنواره بینالمللی قصهگویی از ۲۵ تا ۲۹ دی ۱۴۰۱ به میزبانی یزد برگزار شد و شاهد حضور شرکتکنندگانی از چهار گوشه کشور و استقبال چند ۱۰هزار نفری تماشاگران از اجرای زنده برنامهها و بهرهگیری میلیونی مخاطبان از طریق فضای مجازی بود.
با پایان یافتن جشنواره امسال، کلید آغاز جشنواره بیستوپنجم قصهگویی به طور خودکار زده شده است که ارزیابی آنچه در یزد پشت سرگذاشته شد، بخشی از این روند است.
در همین راستا، پس از پایان بیستوچهارمین جشنواره قصهگویی، سراغ تنی چند از داوران بخشهای ملی، بینالملل و آیینیسنتی رفتیم و نظر آنها را درباره کیفیت اجراها و راهکار ارتقا این رویداد فرهنگی، جویا شدیم.
مسلم قاسمی، از اعضای هیئت داورانِ بخشهای ملی و بینالملل جشنواره قصهگویی درباره کیفیت اجراهایی که دیده و ارزیابی کرده است، گفت: «آثاری که امسال دیدیم واقعا لذتبخش بود. بهویژه برای من که چند سال قبل هم داور این جشنواره بودم، ارتقا کیفیت آثار کاملا مشهود بود.»
او افزود: «قصهگویی یک امر جدی است و چون کار من هم به نوعی قصهگویی و گویندگی است، به این نکته توجه دارم. خوشبختانه کانون پرورش فکری همیشه با قصه عجین بوده است. قصههای بسیار زیبایی را در این دوره از جشنواره شنیدم که مرا خوشحال کرد.»
این نویسنده ادامه داد: «قصه اگر به شکل بدی گفته بشود، تمام تاثیرآن از بین میرود. در مورد این جشنواره نمیدانم برای قصهگوها چهقدر کلاس برگزار کردند و آموزش دیدند؛ چراکه بعضی از قصهگوییها نشان از آموزش داشت. اما بعضی با وجود قابلیتهایی که داشتند، خوب اجرا نشدند. فقدان آموزش گاهی باعث میشود که قصهگویی را با نمایش و استنداپ اشتباه بگیرند.»
قاسمی درباره قصه و قصهگویی توضیح داد: «باید بدانیم قصه رمزآلود است و با داستان فرق دارد. اگر رمز و راز بین گوینده و شنونده نباشد، خاصیت قصه از بین میرود. از زمانی که روی صحنه میآییم، شنونده باید ارتباط را حسکند و با قصهگو به دنیای دیگری برود. قصهگو باید جنبه رمز و راز را در کار خودش داشته باشد و اگر سعی دارد با روایت کار کند، باید بداند جنبه روایتی بر وجه نمایشی ارجح است. نمایش نباید مانع قصه شود. نمایش باید مکمل باشد، نه اینکه کودک را از فضای قصه منفک کند. قصهگوها در خیلی از آثار به کار خود رنگ و لعاب داده بودند و این یا نباید باشد یا اجرای آن استادی میخواهد و باید درجهت قصه باشد.»
او افزود: «قصه، مثل گل است. وقتی شما یک شاخه گل میخری، گلفروش آن را تزئین میکند. این کار را در جهت تبلور گل میکند. ولی ما گاهی اضافات پر شاخ و برگی میپیچیم که اصلا گل در آن گم میشود. متاسفانه در بعضی قصهها مقداری اضافهگویی داشتیم. شرکتکنندگان باید با حضور در کلاسهای علمی، با اساتیدی کار کنند که به طور علمی قصه را ویرایش و هَرَس کنند.»
این کارگردان تئاتر جدا از بحث آموزش گفت: «باید بگویم یک چیزهای هست که بدون آموزش در فطرت انسان وجود دارد، چیزهایی که لدنی است. مثلا مادران که برای ما قصه میگفتند، کلاس آموزشی نرفته بودند. آنها از مادران و مادر بزرگهایشان یاد گرفته بودند و حس قصهگویی داشتند. ما آن قصهگویی را دوست داریم و تاثیرش خیلی بر زندگی ما زیاد است. مادر هرگز برای کودکش اجرا نمیکند، بلکه واگویه میکند. باید توجه کنیم که کودک با گفتار مادر قصه را زندگی میکند.»
مسلم قاسمی در پایان با اشاره به تجربیاتش در کشور آلمان و لزوم ارتباط فرهنگی بین قصهگویان جهان توضیح داد: «قصهگویی در همه جای دنیا اهمیت دارد. به طور مثال در کشور آلمان بزرگان هنر نمایش و قصه کودک یکی از بزرگترین اتفاقهای مهم برایشان وقت گرفتن از مدارس است که بروند در آنجا قصه تعریف کنند. «گوردون واین»، رئیس خانه تئاتر کودک فرانکفورت واقعا یکی افتخاراتش این است که دو روز در هفته برای بچهها قصه هزارویک شب میخواند. در کشورهای مختلف، قصه خیلی اهمیت دارد. به ویژه در این زمانه که با بمباران فضای مجازی روبهرو هستیم. یکی از ویژگیهای قصه، تبادل فرهنگها و فولکلورها و بردن این قصهها به تمام نقاط جهان است. خاصیت بینالمللی شدن قصهگویی این نیست که قصههای جهان را ببریم در جای دیگری تعریف کنیم. بلکه آنها میخواهند قصههایی از فرهنگ فولکلور ما را ببینند.»
بیستوچهارمین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان روزهای ۲۵ تا ۲۹ دی ۱۴۰۱ در یزد برگزار شد.