به گزارش اداره کل روابطعمومی و اموربینالملل کانون، آسیه رحمتی جلسه را با این سوال آغاز کرد که «اولین قصهگو کیست؟» و در پاسخ آن نیز گفت: خداوند نخستین قصهگوست و در سورههای مختلف، قصههای گوناگونی را روایت کرده است. در واقع خداوند در وجود بندگان خود قصهدوستی را ودیعه نهاده تا بندگان شنیدن قصه را دوست داشته باشند.
او ادامه داد: از منظر دین، شاید خیلی این جمله زیبا نباشد، اما به نظر من باید سوای معنی همیشگی «پیامبر» را تعریف کنیم. پیامبر به معنی کلمه یعنی پیامآور، چرا که هر قصه یک پیام با خود به همراه دارد که آن صلح و دوستی و رسیدن به رستگاری است. بنابراین هر قصهگو خود یک پیامبر است و شما با بندگان خوب خدا در ارتباط هستید. کودکانی که لوح سفیدی در ذهن دارند و قصهگویان پیام را میرسانند و در این لوحی که در اختیار دارند پیامها را حک میکنند. بچهها با شنیدن قصه صلح و دوستی را میآموزند و این وظیفه مهم و بزرگ برعهده قصهگویان نهاده شده است. خداوند رسالتی را برعهده قصهگو گذاشته که شبیه به همان رسالت پیامبران است.
داشتن ایمان و اعتقاد قلبی
رحمتی درباره اصول قصهگویی مذهبی توضیح داد: در قصهگویی دینی مذهبی، یکسری اصول اولیه وجود دارد و با رعایت این اصول «آنِ» قصهگویی در میآید در غیراینصورت اجرای شما نمایشی میشود. اولین اصل ایمان و اعتقاد قلبی به قصههای مذهبی است. دومین اصل علاقمندی به قصههای مذهبی است. ببینید به سمت کدام روایتها علاقمند هستید و به آن سمت بروید. چون قصههای مذهبی را اگر دوست نداشته باشید به جای جاذبه در مخاطب دافعه ایجاد میکنید. در نهایت نیز توانایی اجرای قصههای مذهبی داشتن است، ببینید که توانایی شما به کدام سمت است.
این قصهگوی خوزستانی به وظایف قصهگوی مذهبی نیز اشاره کرد و گفت: مواظب باشیم که بچهها را به سمت چه خدایی و چه مذهبی سوق میدهیم. خدایی مهربان را در قصهها نشان میدهیم یا خدایی خشمگین. بایدد وجه رحمانی دین را به مخاطب نشان داد. متاسفانه آموزش و پرورش سعی کرده همه بچهها را شبیه هم کند. در صورتی که باید آدمها را با هر تفکری پذیرفت. اجازه دهیم بچهها با ذهن باز قصههای مذهبی را بپذیرند. من باید مخاطبم را آگاه کنم که خداوند مهربان است.
ذات قصهها اخلاقی است
رحمتی بیان کرد: از نظر من همه قصهها مذهبی هستند. این شاید اغراقآمیز باشد، اما قصهای را میشناسید که مخاطبش را به سمت سیاهی سوق دهد؟! کدام دین الهی انسان را جز به نیکی، دوستی، پاکی، نور و صلح دعوت نمیکند؟ حتی درقصههای شاهنامه و قصههای فولکلور و بهتر است بگوییم در تمامی قصهها نشانی از دین همواره دیده میشود. بنابراین در ذات همه قصهها اخلاق جاری است و اخلاق جزء جدانشدنی دین است و اگر در دینی غیر از این وجود داشته باشد، نشان از وجود شاخه افراطی در آن دین است. مانند شاخههای افراطی داعش.
قصههای واقعگرا واقعی نیستند
این مربی در ادامه به معرفی انواع قصههای مذهبی پرداخت و گفت: قصههای واقعگرا براساس واقعیت هستند و سندیت تاریخی دارند. قصههایی که براساس واقعیت روایت میشوند که یا درقرآن یا اخبار و احادیث و یا تاریخ اسلام آمدهاند یا به آنها اشاره شده است، مثل قصه عاشورا. مراقب باشید برخی از قصهها میان برخی ادیان شبیه هم هستند اما در بخشهایی تفاوت دارند. بنابراین از قصههای اسلامی در منابع خود استفاده کنید. همچنین قصههای واقعگرای تاریخی کاملا واقعی نیستند و بخشهایی از قصه بر اساس خیال است تا آن قصه برای ما واقعی شود. قصهگویی شیوه پرکاربردی است در قرآن و خداوند به دفعات اززبان قصه برای هدایت و بیان حقایق بهره میگیرد. قصههای قرآنی معمولا به بیان سرگذشت امم پیشین میپردازد و از ویژگیهای این قصهها میشود به این اشاره کرد که غالبا چگونگی برخورد مردم با انبیای خود را بیان میدارند.
رحمتی اظهار کرد: همه قصههای قرانی قابلیت بیان دارند، اما مشروط به این که گروه سنی مخاطب در نظر گرفته شود. برخی از قصهها برای گروه سنی کود بعضا مناسب نیستند و در اصطلاح تابو هستند. پس باید در انتخاب آنها ملاحظاتی صورت گیرد مانند قصه عشق زلیخا به یوسف که یکی از این قصههاست. یا بعضی از قصهها برای مخاطب سن پایین ایجاد ترس میکند. پس این قصهها یا انتخاب نمیشود یا در صورت انتخاب تلطیف داده میشود، مانند قصه قوم ثمود.
او در ادامه بیان کرد: علاوه بر قصص قرآنی، ما یکسری از قصهها را داریم که در قرآن نیست، اما در ادیان مطرح شده است که در زمره قصههای واقعگرا قرار میگیرند. برخی از قصهها نیز هستند که قصههای مذهبی عام مردم است و تحت تاثیر باورهای عام ساخته شدهاند. در واقع این قصهها سندیت قطعی ندارند، اما در بین مردم این قصهها سینه به سینه نقل شده و باورهای عام مردم را تحت شعاع قرار میدهد، مانند قصه قدمگاه امام رضا در بهبهان (نرگس زار). یا برخی از قصهها بر پایه احکام و مسائل فقهی است که باید در انتخاب این دست قصهها بسیار مراقبت بود. این قصهها بعضا چندان جذابیتی ندارند اما قصهگو میتواند با زیبایی آن را تعریف کند تا برای بچهها جذاب شود مانند قصه وضوگرفتن پیرمرد و حسنین. همچنین نوع دیگری از قصهها، قصههای آرمانگرای مذهبی هستند که ریشه در اسلام دارند. قصههای شهادتطلبانه با رنگ و بوی دفاع از دین و میهن از این دست است. یا قصههای دفاع مقدس و قصههای دفاع از حرم از جمله این قصههاست. فراموش نکنید که این قصهها خیلی با منطق عقلانی جور در نمیآیند، بنابراین باید با حس خود آن را روایت کنید تا برای مخاطب باورپذیر شود.
قصه باید به جان و دل مخاطب بنشیند
این قصهگوی خوزستانی همچنین گفت: قصههای اخلاق اسلامی شامل موضوعاتی مثل راستگویی، بخشش، احترام به بزرگترها و ... میشود. قصههای تخیلی- مذهبی گونه دیگری است که کاملا تخیلی هستند و شخصیتها میتوانند انسان یا حیوان یا حتی اشیا در جهت تربیت دینی باشند، مانند قصه «سایه سار مهربانی». بهترین نمونه برای این دست آثار، قصههای کلر ژوبرت نویسنده مسیحی است که بعدها مسلمان شد و قصهها و تصویرگری کتابهایش بسیار متفاوت است. او قصههای تخیلی مذهبی را به زیبایی به تصویر کشیده است. قصههای مذهبی واقعی با ترکیب تخیل قصههایی هستند که واقعهای تاریخی مذهبی را با ترکیب تخیل بدون ضربه زدن به سندیت تاریخی بیان میکنند. مانند قصه «مهربانترین دختر دنیا» یا «بهترین هدیه دنیا» که هر دو با نگاه به زندگی حضرت رقیه(س) نوشته شدهاند.
چشم، اولین پل ارتباطی با مخاطب است
رحمتی درباره قصهگویی مذهبی موفق نیز توضیح داد: اگر قصههای مذهبی را که دوست داریم انتخاب کنیم، به جان و دل مخاطب نیز مینشیند، چرا که حس شما به درستی به مخاطب منتقل میشود. وقتی قصه را دوست داشته باشید تاثیرش را در چشمهای شما میگذارد و چشمها اولین پل ارتباطی با مخاطب هستند.
او ادامه داد: هیچ منبع آمادهای برای شما وجود ندارد که از آن بتوانید استفاده کنید، بنابراین باید از پایه آن را بنویسید که همه این توان را ندارند و نویسنده نیستند. باید از کسی در این زمینه کمک بگیرید که به نظرم مربیان ادبی کانون به خوبی میتوانند در این زمینه به شما کمک کنند. فراموش نکنید که وقتی قصه مذهبی میگویید پایبند به اصول اخلاقی باشید و زمانی که از کسی کمک گرفتید، نام او را حتما ذکر کنید. نوع دوم ممکن است شما کتاب را داشته باشید، بنابراین باید سادهگویی کنید و از کلماتی استفاده کنید که برای کودک قابل فهم باشد. بعد بازنویسی کنید و بدون این که به اصل قصه آسیب بزنید تخیل را وارد آن کنید. چون شما قصد روضهخوانی ندارید و تنها میخواهید مخاطب را با اصل و پیام موضوع آشنا کنید.
پرهیز از خرافهگری کنید
این مربی کانون بیان کرد: مراقب باشید خرافات را با قصههایتان وارد مذهب نکنید. بچههای امروز به شدت باهوش هستند و حواسمان باشد که خرافات یا باورپذیر میشود و کودک آن را باور میکند و به سمت انشعابات اشتباه در دین میرود و یا این که روایت برای او مسخره جلوه میکند و باورپذیر نیست. بنابراین از نشر اکاذیب جلوگیری کنید. بعضی از باورها به خرافات آلوده هستند و باید از اصل جدا شوند. قصهگویی مذهبی نیازمند تکرار و استمرار است. قصه را حفظ نکنید. درآوردن حسها بعد از حفظ کردن کار سختی است. با همان حس شروع به تمرین کنید. وقتی کلام و حس تکرار میشوند، ملکه ذهن شده و لذت بیشتری هم دارد.
اصل درگیر کردن احساس مخاطب است
رحمتی در ادامه به زوایه دید در قصهگویی اشاره کرد و گفت: بهترین زاویه دید برای روایت قصه، سوم شخص و یا دانای کل است. هرچند که قصههای اول شخص هم داریم، اما باید باورپذیری را هم در این قصهها در نظر بگیریم. اگر میخواهید از نگاه اشیا یا حیوانات قصه بگویید، اما از زبان روای بیان کنید. همانطور که پیشتر نیز اشاره کردم در قصههای مذهبی اصل درگیر کردن احساس مخاطب است، اما در این بخش زیادهروی نکنید، چرا که قرار نیست ما مخاطب را به گریه بیندازیم و غم را وارد قصه کنیم. غم جای خود، شادی نیز جای خود؛ در قصههای مذهبی جای این دو را اشتباه نگیرید. اگر در ابتدای راه قصهگویی هستید برای قصههای مذهبی یک راهنمای رنگی بسازید. مثلا رنگ سبز نشانه صدای آرام و پر اطمینان باشد. یا رنگ قرمز صدای بلند و سرعت بالا باشد. این برای کسانی که در ابتدای راه قصهگویی مذهبی هستند بسیار کمککننده و اثربخش است تا لحنها را اشتباه نگیرند. یادتان باشد رسانهای که من در اختیار دارم قصه است و کودک زبان محاوره خودش را میپسندد نه زبان کتابت را. در واقع باید با زبان بدن، نگاه و حالات صورت سنگینی کلام را نشان داد.
او در پایان سخنان خود ضمن معرفی منابع گوناگون برای قصهگویی مذهبی بیان کرد: متاسفانه در جامعه امروز ما را با دین نمیسنجند، بلکه دین را با ما میسنجند. من اگر قصه مذهبی میگویم ملاک دین نیستم. بنابراین مراقب باشید، در قصه مذهبی لباس، رفتار، حرکات، انتخاب واژگان وبسیاری از موارد دیگر سنجیده میشود. مراقب باشیم حال که خدا به ما نظر کرده و قصه مذهبی میگوییم، حرمت آن را نیز نگه داریم. من ملاک اسلام نیستم و اسلام ناب محمدی بالاتر از هر قصه و قصهگویی است.
گفتنی است ادارهکل آموزش و پژوهش کانون به منظور ارتقای سطح آگاهی قصهگویان هفت جلسه آموزشی با حضور ۹ مدرس در ۹ بخش ادبیات در نظر گرفته است تا بیستوپنجمین جشنواره قصهگویی با کیفیت مطلوبتری برگزار شود.
بیستوپنجمین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان همزمان با شب یلدا برگزار میشود.