به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، در ابتدای این نشست انیمیشن کوتاه «ده سالگی» نمایش داده شد و پس از نمایش این اثر فاطمه جعفری(کارگردان این انیمیشن) درباره ساخت آن گفت: ایده اولیه این فیلم به دغدغههای محیط زیستی خودم برمیگردد. چند سال پیش سفری به میانکاله داشتیم و آنجا راهنمای ما میگفت در شمال ایران پرنده را با لفظ شکار میشناسند و همان زمان دلم میخواست برای محیطزیست کاری کنم و قطعا اگر قرار است اتفاقی برای محیطزیست رخ دهد باید آموزش این موضوع را از بچهها آغاز کرد.
وی افزود: همان زمان من خاطرهای از آقای مسجد جامعی خواندم که دغدغه من با خاطره ایشان پیوند خورد و احساس کردم آن خاطره و قصهاش بستر مناسبی برای روایت قصه و دغدغه من است و با آقای مانی کاشیان صحبت کردم تا بتوانیم فیلمنامه را بنویسیم.
در ادامه این نشست کیارش زندی اظهار کرد: وقتی این کار را دیدم انتخاب یک مرارت و یک کار سخت که میشود آسانتر انجامش داد نکتهای بود که نظرم را جلب کرد. ما انیماتورها مورچهصفت هستیم و شاید شبیه اسطوره مدام باید کارهایی را تکرار کنیم و متوقف نشویم. من به تکنیک این کار غبطه خوردم و کار واقعا سختی بود. وقتی این اثر را دیدم یاد چند انیمیشن افتادم که این آثار غالبا اسکار بردهاند. یاد «پیتر و گرگ»، «آقای فاکس شگفتانگیز» افتادم و حتی به نوعی روایت این انیمیشن میتواند شبیه «پسر، موش کور، روباه و اسب» باشد یا حتی یک جاهایی یاد «مرد عصبانی» نروژی افتادم. این انباشت تصویری در کار شما شکل گرفته، بهطوریکه گویا کارگردان میخواهد قدرتنمایی کند. به نظرم انتخاب مواد اولیه و تکنیک شما، یک امتیاز نزد بیننده دارد.
شهبازی نیز درباره این اثر گفت: در بحث داستانی باید گفت خیلی طول میکشد تا درگیری و تقابل کودک با اردک را بینیم. در اینجا شخصیت پدر در حاشیه میرود و زمان زیادی طی میشود تا به جایی برسیم که شخصیت اصلی تصمیم به انجام یک اقدام مهم میگیرد و فضای فیلم استعاری میشود و لحن تغییر میکند و اتفاقها از آنجا خیلی سریع رخ میدهد، فیلم وارد فضایی میشود که متفاوت است و بعد وارد بحث تجلی و عروج میشویم. آیا این موارد در ذهنتان بود که در نهایت به این نگاه استعاری برسید؟
جعفری در پاسخ به این پرسش اظهار کرد: بخشی که درباره پدر اشاره کردید که نقشش کمرنگ میشود کاملا درست است اما ما زمان کوتاهی داشتیم و همین الان هم زمان فیلم در استاندارد انیمیشن کوتاه نیست. من اصلا ذهن مینیمالی ندارم و قصههایم طولانی میشوند و مجالی برای پرداختن به پدر نداشتیم در حالیکه بیوگرافی پدر را کامل میدانستیم. شخصیت پدر را خیلی دوست داشتیم اما همانطور که گفتم مجال پرداختن بیشتر به این شخصیت را نداشتیم.
وی افزود: نکته بعدی که انتهای کار اتفاقات سریع رخ میدهد انتقادی است که من هم دارم ولی عروجی که میگویید برای من سمبل این بود که پسر توانست خود را ببخشد. وقتی پسر خود را میبخشد پلانی که در کوه او را میبینیم برای من بار رهایی زیادی داشت.
شهبازی خاطرنشان کرد: بحث رنگ نکته جالبی است و پشم خیسی که در فیلم وجود دارد حس سردی میدهد که در فیلم شما خیلی جالب توجه بود.
در بخش دیگر این نشست زندی اظهار کرد: آخر این انیمیشن خیلی شبیه «راهب و ماهی» است و در پایان جادوی انیمیشن به کمک ما میآید و میپذیریم فضای غیر واقعیتری آنجا شاهد هستیم. ما انیماتورها به عنصر مرگ فائق شدیم و شاید این معجزه انیمیشن باشد. درباره مفهوم فیلم هم باید بگویم از آنجا که کودک با بادبادک بازی میکند یاد فیلم «بگو به بادبادکها شلیک نکنند» افتادم و من حسی شاعرانه که مربوط به یکی از اشعار ناظم حکمت میشود را حس کردم.
وی افزود: درباره «ده سالگی» باید بگویم مواد اولیه انتخابی محدودیت میآورد و امکان میمیک در این ساختار تصویری بافته شده با نمد وجود ندارد و این تکنیک برای شما دست و پا گیر بوده است.
جعفری تاکید کرد: من همیشه به شاگردهایم میگویم وقتی میگویید یک شغل را انتخاب کردید باید ببینید که چقدر حاضر هستید سختیهای آن شغل را به جان بخرید. استاپموشن واقعا کار سختی است و آنچه که باعث میشود سختیهای کار را تحمل کنید این است که نیروهای خوبی داشته باشید و من همیشه خوششانس بودم که بهترین گروه را داشتم و یکی از دلایلی که شاید بتوانیم از ده سالگی دفاع کنیم تیم خوبی است که این انیمیشن دارد.
ما عمدا تصمیم گرفتیم که این مواد اولیه و سرها را انتخاب کنیم که نوعی زورآزمایی برای ما بود تا ببینیم با استفاده از نور میتوانیم حسهای متفاوت را نشان دهیم یا خیر.
وی افزود: درباره تاثیرپذیری از آثار قبلی هم باید بگویم که کاملا ناخودآگاه رخ میدهد و هر اثری که میبینیم قطعا روی ما اثر میگذارد و کار خود را میکند.
در ادامه این نشست پس از نمایش انیمیشن کوتاه «موسی کو تقی» درباره این اثر صحبت شد.
عقیل حسینیان(کارگردان فیلم) در ابتدا اظهار کرد: خودم تعجب میکنم که این کار چرا الان اینجاست که البته باعث خوشحالی است. شکلگیری این اثر اینگونه بود که آقای بامداد افشار ایدهای داشتند و مشغول نگارش قطعهای بودند که از همان ابتدا گفتند بیاییم آهنگی درباره «موسی کو تقی» بسازیم و در موزیک هم آن گمگشتگی که دغدغه همه ما بود، وجود داشت و کار خیلی آهسته و پیوسته شکل میگرفت و موسیقی نوشته شد و ایدههای پشت این اثر برگرفته از تاثیر محیط بود و این کار در بازهای ساخته شد که سال ۹۸ آن اتفاقات در جامعه رخ داد و ایدهپردازیش در همان بازه زمانی شکل گرفت. ساخت این کار ۱۴ ماه طول کشید و مرحلهبندی ایدهپردازیش در آبان ۹۸ بود و کار خیلی با آزمون و خطا پیش رفت و اصلا قرار نبود اینگونه ساخته شود و خیلی دلی و شخصی با تیم فوقالعاده آهسته و پیوسته حدود یک سال ساخته شد.
در ادامه کیارش زندی خاطرنشان کرد: عقیل حسینیان تا اینجا با علاقه و انرژی جلو آمده و من مدتهاست که او را دنبال میکنم و این دنبال کردن ارزشش را داشت که این پیشروی را ببینم. یکی از ویژگیهای کار شما کیوت و جذاببودن آن است که البته جاذبه ترجمه درستی برای کلمه کیوت نیست و من ترجیح میدهم از همین کلمه استفاده کنم.
وی افزود: «موسی کو تقی» یک اثر کاملا دلچسب و دلنشین است و حتی دقت در فیزیک کالبدشناسی یاکریم جذابیت کار شما را بیشتر میکند. غیر از انیماتور چه کسی میتواند برای یک بیستوپنجم ثانیه اثرش فکر کند و برنامهریزی داشته باشد؟ به همین دلیل این کارها امتیاز ویژهای برای من دارد و عناصر مختلف در این اثر به خوبی در هم تلفیق شدهاند.
شهبازی نیز درباره این انیمیشن گفت: «موسی کو تقی» یک کار ویژه و خاص است و آنچه که برای من در دنیای انیمیشن جذاب بوده بخش تخیل و رهاشدگی آن است. انیمیشن به نظر من یک امر کاملا رمانتیک است چون با تخیل رها سر و کار دارد و هیچ محدودیتی برای آن نمیتوان قائل شد. هنری که تا این حد تخیل در آن وجود دارد هرچقدر بخواهیم با این لنگر معنایی محدودترش کنیم به ذات آن ماجرا لطمه وارد میکند. میشد موسیقی از این فیلم برداشته شود و خودش به شکل استعاری با ما صحبت کند. موسیقی به لحاظ ایجاد حس و حال خیلی خوب است و آدم را تحت تاثیر قرار میدهد اما وقتی فاصله میگیرید میبینید با اثری مواجهیم که خودش دارد خودش را توضیح میدهد و من هیچوقت دوست ندارم در انیمیشن به من بگویند چه چیزی را ببین یا چه چیزی را نبین چراکه دوست دارم در اثر غرق شوم، این ویژگی کار را با دستانداز و گسست مواجه میکند و مدام دستاندازهای معنایی را شاهد هستیم و فیلم مدام به من اشاره میکند که ببین چه میگویم و من این ویژگی را نمیپسندم.
عقیلیان در ادامه گفت: «موسی کو تقی» اصلا فیلم نیست و شاید این عجیب است که ما در جشنواره بخش موزیک ویدیو نداریم. من هیچوقت به این فکر نکرده بودم که اگر صدا را برداریم چهقدر میتواند این انیمیشن متفاوت باشد ولی داستان این است که ما این فیلم را برای بخش انیمیشن کوتاه جشنواره نفرستاده بودیم. این کار برای تیم ما محبوب است و هر کس میبیند از آن خوشش میآید چون کاملا از دل برآمده است، اثری که نه فیلم است نه موزیکویدیو و نمیدانم چیست اما دوست دارم بیشتر درباره آن صحبت کنیم.
در ادامه زندی تاکید کرد: میخواهم با آقای عقیلیان مخالفت کنم که میگویند این یک موزیکویدیو است و انیمیشن نیست. بعضی وقتها لازم نیست که این مرز کاملا مشخص باشد ولی به نظر من جدا از اینکه یک آمیزش خوب از صدا و تصویر شاهد هستیم، «موسی کو تقی» خیلی روایتگر است و در آخر ما را به مضمون میرساند که این ساختار دیگر موزیکویدیو نیست و شما یک روایت دارید.
زندی خاطرنشان کرد: آنچه که برای من درباره آثار انیمیشن امروزی جذاب بود، خیانتی است که نسل ما مرتکب میشد و نسل شما هوشیارانه این کار را نمیکند. ما خیلی دوست داشتیم که کارمان خارجی شود و شما اینگونه نیستید، دیدن این عناصر فرهنگی و حتی آن ضرباهنگ پایی که به صورت آیینی دور پرنده میچرخند خیلی فرهنگی است و اگر صدایش را هم قطع کنیم فیلم همچنان ایرانی است. کاری بومی و جذاب را دیدم و معتقدم به لحاظ محتوایی هم کاری در قامت انیمیشن است.
در ادامه این نشست پس از نمایش انیمیشن کوتاه «پوتین» درباره این اثر صحبت شد.
سید محسن پورمحسنی شکیب کارگردان انیمیشن کوتاه «پوتین» در پاسخ به پرسشی درباره تاثیرپذیری از یک اتفاق یا یک اثر در ساخت این فیلم گفت: «پوتین» تحت تاثیر هیچ چیزی ساخته نشده است. درباره جمله پایان کار هم باید بگویم که به سیاستهای پخش کار مربوط میشود، من نه میخواستم درباره جنگ حرف بزنم و نه میخواستم درباره مهاجرت صحبت کنم. زمانی افسردگی شدید داشتم و در آن فاصله با کارگردان هنری این کار آشنا شدم و در پروسه ساخت «دنیای خاکستری» بودیم که به مهاجرت فکر میکردم اما نمیدانستم باید کجا بروم و چه اتفاقی میافتد، دقیقا همان زمان که در پارکی نشسته بودم و به این موضوع فکر میکردم کبوتری جلوی پای من با یک سنگ بازی میکرد و ایده این کار در ذهنم ایجاد شد.
در ادامه کیارش زندی گفت: بحث کوچ، معمولا اینگونه مطرح میشود که در مبدا شرایطی شما را مجبور به کوچ میکند. این میتواند تغییر آب و هوا یا جنگ باشد. کشور ما هم با مقوله جنگ و همچنین با بحث مهاجرت آشناست و به همین دلیل ارتباط کار شما با ما خیلی خوب برقرار میشود.
وی افزود: در مورد کار کوتاه انیمیشن باید بگویم ما همیشه در کار بلند وقت داریم اما وقتی زمانمان کوتاه میشود ایجاز در بیان باید وجود داشته باشد که شما این را خیلی خوب ایجاد کردید. در کار کوتاه حتما عنصر غافلگیری یکی از برگ برندههای ماست و کارتونیستها این را خوب بلد هستند.
این منتقد خاطرنشان کرد: در یک زمان کوتاه شما از نگرانیهای یک والد صحبت کردید، جنگ و مهاجرت را هم بیان کردید و در این زمان کوتاه همه اینها خوب کنار هم نشستهاند و به لحاظ گرافیکی هم «پوتین» کار خیلی خوب بود.
شهبازی نیز در بخش دیگر این نشست گفت: فیلم شما ساختار خیلی سادهای دارد و من مخاطب آن را کودک در نظر گرفتم. فیلم شما با یک لحن مشخص پیش میرود که در پایان وجه تمثیلی به خودش میگیرد و نمیگوید که من را استعاری نگاه کن.
وی افزود: امروز بحث اکوسینما یکی از بیشترین بحثها در سینماست. مثل خیلی از شکلهای نقد این موضوع هم خاستگاه چپ دارد و از دل آن یک نقد اکوسیستم به وجود میآید که میگوید؛ ما چه بلایی بر سر این طبیعت میآوریم. ما حق زندگی را از بسیاری موجودات مثل همین گربههای شهری میگیریم تا بتوانیم در شهر راحت زندگی کنیم. خیلی خوب است که ما چنین نگاهی داریم چون در سینمای ما اصلا چنین نگاههایی وجود ندارد و این برایم جالب بود که امروز سه تا فیلم انیمیشن دیدم که نگاه اکوسینما در آنها وجود دارد و از این منظر در این فیلمها اندیشه مدرن مطرح است، اندیشهای که به جای خود به فکر موجود دیگری است.
این منتقد افزود: این فیلم برای مخاطب کودک میتواند فیلمی جذاب و حتی آموزشی باشد ولی اگر کمی سطح را بالا بیاوریم برای مخاطب بزرگسال رکگویی دارد.
پورمحسنی شکیب نیز درباره گروهسنی مخاطب «پوتین» تاکید کرد: اتفاقا درباره سن باید بگویم که طبقهبندی سنی را درباره این فیلم هیچگاه نتوانستند خوب درک کنند در حالیکه من دقیقا هدفم کودک بوده است. من سعی کردم که از کلیشهها استفاده کنم و آنها را به شیوه کاملا شخصی کنار هم بچینم تا حداکثر رهایی را برای مخاطب ایجاد کنم و این کار برای من یک تراپی بود و بیش از صحبت درباره اکوسیستم به این موضوع توجه داشتم.
این کارگردان درباره جمله پایانی این اثر گفت: ناراحتم که جمله پایانی را گذاشتم و این کار با جمله دیگری به پایان میرسید و من نوشته بودم؛ ما برای رفتن به جای بهتر مهاجرت نمیکنیم بلکه مهاجرت میکنیم که بتوانیم خودمان را نجات دهیم، اما سیاستهای پخش، این جمله را تغییر داد.
زندی در پایان اظهار کرد: به نظر من «پوتین» به لحاظ تکنیکی کار خوبی است و هیچ مشکلی ندارد و جادوی انیمیشن را در این کار هم میتوان مشاهده کرد.
نشست نقد و بررسی آثار «ده سالگی»، «موسی کو تقی» و «پوتین» شامگاه روز ۱۳ اسفند ۱۴۰۲ در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در خیابان حجاب تهران برگزار شد.