به گزارش ادارهکل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، در ابتدای این نشست پس از نمایش انیمیشن «در سایه سرو» شیرین سوهانی (یکی از کارگردانهای اثر) اظهار کرد: چون از ابتدا این سفارش را از کانون داشتیم و از قبل با آقای ملایمی هم میخواستیم یک کار مشترک داشته باشیم و قصد داشتیم اثرمان مناسب کانون هم باشد و هر دو دغدغههای خانوادگی هم داریم، ایدهمان را با قصه یک پدر و پسر شروع کردیم، قصه نوشتیم و در نهایت به پدر و دختر رسیدیم.
وی افزود: در ادامه نگارش به دنبال یک چالش بودیم و به این چالش رسیدیم که والد رفتارهای آزاردهندهای دارد که دست خودش نیست و پروسه نگارش خیلی طولانی شد. میدانستیم که زمان اثر کمی بلند میشود و این، فیلمنامه را در پیشتولید بارها بازنویسی کردیم تا به این محصول رسیدیم.
حسین ملایمی (دیگر کارگردان اثر) نیز اظهار کرد: رابطه والد و فرزند برای ما خیلی اهمیت داشت و ایده ناظر ما همین مساله بود. اول با پدر و پسر به کردستان و بعد به سمت جنوب رفتیم و جغرافیا، خودش ما را به سمت ایدههای جدید برد. خیلی سریع به ۸۰ درصد اول کار رسیدیم و ۲۰ درصد پایانی وقت برد. جلسات متعددی گذاشتیم تا اینکه احساس کردیم فیلمنامه به جاهای خوبی میرسد. بیش از اینکه بخواهیم جنوب ایران را تصویر کنیم، به سمت مینیمال و ناکجاآباد رفتیم و بعد به سمت دکوپاژ رفتیم و خیلی سعی کردیم فیلم از ۱۵ دقیقه بیشتر نشود، اما در نهایت ۲۰ دقیقه رسیدیم.
زندی نیز در ادامه نشست اظهار کرد: در کلاسهای کارگردانی درباره این موضوع صحبت میکنیم که وظیفه کارگردان چیست. تلقی من این است که کارگردان باید روایتگری خوب و آدم خوشصحبتی باشد. «در سایه سرو» به نظرم خیلی خوشصحبت و خوشلحن است. ما یک انیمیشن نسبتا بلند داریم که ما را همراه خودش نگه میدارد و این به نظرم موفقیت سختی است چون کار در یک مرز گرگ و میش، قصه روایت میکند به طوری که یک بالش روی انیمیشن و یک بالش روی واقعیت است و استعارههای متعددی که در این کار وجود دارد هم خوب است. این کار پر از روابط علت و معلولی و فیلم پر از بریدنهاست.
شهبازی نیز در بخش دیگر این نشست گفت: چیزی که برای من جذاب بود، باز هم مطرحشدن مساله محیط زیست بود و کاش جشنواره بخش اکوسینما داشت. استفاده از عنصر اغراق خیلی برای من جالب بود ولی اینکه چهقدر از این ویژگی استفاده روایی میشود، مساله مهمی است. فیلم شما از عنصر اغراق به خوبی استفاده کرده تا روایت خود را کامل کند.
وی افزود: در اغراق تضادی شکل میگیرد که آزاردهنده نیست و تصاویر فیلم هم با تضادی که وجود دارد تیره نیست و فیلم در هارمونی رنگها خیلی چشمنواز است. در انیمیشن این امکان وجود دارد که ما فضای ذهنی آدمها را راحتتر نشان دهیم و صحنهای که در این فیلم دوست داشتم، صحنه شکستن پدر بود و جایی که دختر آب میشود و از بین میرود. هنگام دیدن فیلم با خودم میگفتم شاید صحنه آتش گرفتن کشتی و بچهها زیاد به نظر برسد ولی الان به نظرم اینگونه نبود.
در بخش دیگر این نشست سوهانی اظهار کرد: فیلمی که دیالوگ ندارد، ساختش در روایت واقعا سخت است و ما میخواستیم دیالوگ نداشتن هم دلیلی داشته باشد و واقعا خیلی سخت بود که تمام این روایت را به مخاطب منتقل کنیم و آن استعارهها مثل شکستن به ما کمک کرد. از بازیهای زیرپوستی هم در فیلم «در سایه سرو» به کار بردیم و اینها نشانههایی است که در فیلمهای رئال بیشتر به چشم میخورد و فکر میکنم در این فیلم هم این نشانهها را مشاهده کردید.
ملایمی نیز گفت: ما سعی کردیم فیلممان را طوری بسازیم که ارزش چند بار دیدن را داشته باشد و برخی اتفاقهای فیلم به رئالیسم جادویی نزدیک است. در فیلم اتفاقهایی به طور فیالبداهه رخ میدهد و ما ارجاعهایی به نشانههای مذهبی هم داشتیم که برای ما ارجاعهای جذابی بود. چالشهای زیادی داشتیم و ما از درهها و گردنههای بسیاری فیلم را عبور دادیم، کرونا سرعت ما را در تولید نصف کرد و مشکلات خارج از کار همواره وجود داشت و حفظ هماهنگیهای صحنه و میزانسنهای سینمایی سخت بود و ما سعی کردیم با یک لنز سینمایی به کار نگاه کنیم و نباید فراموش کنیم که ما تنها نقاش متحرک نیستیم و سینماگر هستیم.
ملایمی اظهار کرد: توصیهای که به فیلمساز میشود این است که فیلم را برای مخاطب باهوش بسازد و دوتاییهایی که در فیلم وجود دارد نشانههایی است که ما به آنها فکر کرده بودیم و وقتی مخاطب آنها را دریافت میکند برای ما جالب است.
سوهانی درباره عنوان «در سایه سرو» گفت: اسم اولیه فیلم «دختر جنوب» بود و شاید این عنوان مقداری شخصی باشد و من به درخت سرو خیلی علاقه دارم که نمادهای مختلفی دارد و شباهتی بین شخصیت پدر ما و درخت سرو هم وجود دارد و از طرفی در سایه سرو بودن هم نشاندهنده وجود امنیت است اما سرو شاید درختی باشد که نتواند به شما سایه چندانی بدهد و بضاعتش در این مورد کم است.
ملایمی نیز درباره عنوان فیلم گفت: ما تعداد بسیار زیادی اسامی مختلف داشتیم که هر کدام به یک بخش داستان مربوط میشد و نمیخواستیم اسم ما بر بخشی از داستان تاکید کند و قصد ما این بود که فیلم اسمی با ایهام و ابهام داشته باشد.
زندی در پایان این بخش گفت: بحث اکوسینما دیروز هم طرح شد و این نشان میدهد که لازم نیست مسئولان خیلی کاری در این زمینه انجام دهند و خود هنرمندان میدانند چه کنند. یکی از شاهکارهای شما این است که یک جهان واژگان ایجاد کردید که کاملا فارسی است. مثلا بریدنها کاملا در امر زبانی ما اتفاق میافتد و یا شکستن هم مربوط به زبان ما میشود. این کار پر از اغراقهای باورپذیر است.
در ادامه، انیمیشن کوتاه «نوروز ۱۴۰۱» نمایش داده شد که در غیاب کارگردان کیارش زندی اظهار کرد: اینکه کارگردان توانسته است یک شرکت بیمهای را مجاب کند که تبریک عید نوروز را با زبان انیمیشن بگوید یک امتیاز است و اینکه در یک کار تبلیغی توانسته همهگیری را مطرح کند، امتیاز دیگر فیلم است ولی کار تبلیغی معمولا پایاش به جشنوارهها باز نمیشود.
وی افزود: حدود سه دهه پیش شما دانشجویان را نداشتیم و صنعت انیمیشن نیاز به تامین منابع بالای بیشتری داشت و آثار جشنواره بیشتر آثار تبلیغاتی بودند و حضور این آثار از ویژگیهای جشنواره شد ولی راه پیدا کردن کاری اینچنین به جلسه نقد، عجیب است.
شهبازی نیز اظهار کرد: من هم تعجب کردم که این اثر در بسته نقد قرار گرفته است. بیماری در تاریخ هنر یک استعاره است و قطعا کووید هم به یک استعاره از دوران ما تبدیل خواهد شد.
در بخش پایانی این نشست انیمیشن «دژکاک» نمایش داده شد و پس از آن آزاد معروفی (کارگردان این اثر) گفت: این اثر یک کار دانشجویی و پایاننامه من بود. من در تمام طول تحصیلم به موقعیتهای اجتماعی، اتفاقهای تاریخی و موقعیتهای هویتی حساس شده بودم و تقریبا در همان دوران پایاننامه ارشدم بود که حمله داعش و گرفتن بخشهایی از عراق و سوریه اتفاق افتاد و من آن زمان چند عکس دیدم که خیلی تلخ بود و آن هم مربوط به جمجمه یک دختربچه بود که در یک گور دستهجمعی پیدا کرده بودند و این دختر زنده به گور شده بود. عکسهایی هم از بچهها در یک صف گرفته شده بود که قرار بود به قتل برسند و در آن عکسها بچهای را دیدم که داشت میخندید و این ایده را من از آنجا گرفتم و شروع به نوشتن و بازنویسی کردم. در حال بازنویسی، اتفاقهای دیگری هم در جامعه ما در حال رخ دادن بود که آنها هم روی این فیلمنامه تاثیر گذاشت.
معروفی تاکید کرد: در این اثر سعی داشتم چیزهایی که یاد گرفته بودم را پیاده کنم و همه ایدههای در کار طراحی، دستی است.
زندی نیز در بخش دیگر این نشست اظهار کرد: قبل از اینکه وارد بحث استعاره شوم باید بگویم ما به عنوان ملتی که جنگ را ملموس میشناسیم و جنگ را لمس کردیم این واقعه تا نسلها تاثیرش ماندگار است.
زندی خاطرنشان کرد: در اثر هنری باید مساله خود هنرمند وجود داشته باشد. ما اینجا دو نگاه داریم، یک نگاه اینکه هنرمند با اتفاقهای پیرامون خودش مساله دارد و یک جاهایی شاهد ظهور درونیات و حدیث نفس هستیم و هر دو کار جالب است که کنار هم نشستهاند.
شهبازی نیز خاطرنشان کرد: هر اثر هنری لحن و حال و هوای خود را دارد، حال و هوای فیلم آقای مولایی تاریک (دارک) است ولی لحنش تاریک نیست اما کار آقای معروفی هم لحن و هم مودش تاریک است. ما جهان خائوس را در فیلم داریم و آقای «معروف» ی از یک جهان دیونوسوسی صحبت میکند. ما با جهانی پر از رنگ و رو مواجه نیستیم، جهانی که رنگش ریخته و اینجا اتفاقا تقابل فرهنگ و طبیعت وجود دارد.
وی افزود: فرهنگ امر غایب است و فیلم اتفاقا درباره امر غایب است و درباره چیزی صحبت میکند که گم شده و در اثر آن را نمیبینیم. به نظرم اثر آقای معروفی جالب توجه بود و من این اثر را دوست داشتم.
معروفی نیز اظهار کرد: من برای صحنه به صحنه این کار فکر و مطالعه کردم و در طول این چند روز که فیلم پخش شد نظریاتی شنیدم که خیلی دوست داشتم.
زندی نیز در پایان اظهار کرد: طبیعت عین نظم است و ما در این فیلم طبیعتی میبینیم که آشفته شده و با شاخههایی روبرو میشویم که «تیم برتونی» است و به لحاظ بصری یک زیباییشناسی خیلی خوبی را هدف گرفته است.