در واپسین روزهای سال ۱۴۰۳ و در ماه مبارک رمضان، ماه میهمانی خدا و بهار قرآن و میلاد امام حست مجتبی(ع) بودیم که از رهایی یک زندانی غیرعمد با مشارکت عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهرستان بهاباد شدیم.
به همین منظور گفتوگویی با رها مطیعی عضو مرکز فرهنگی هنری این شهرستان کردیم.
سلام و نور
لطفا خودت را برای مخاطبان ما معرفی کن و بگو چند سالته/کلاس چندمی/فرزند چندم خانواده هستی/متولد کجا و ساکن کجا هستی؟
چند وقته عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هستی و به کدام از فعالیتهای کانون بیشتر علاقه داری و اگر بخواهی چند کتاب خوب برای دوستات معرفی کنی چه کتابهایی و برای چه معرفی میکنی؟
چه شد که تصمیم گرفتی این کار خیر را انجام بدی/آیا تحت تاثیر داستان یا فیلم بود یا کسی چیزی گفت یا تبلیغات بود؟
آیا شخصی که آزاد کردی را میشناختی؟
به نظرت چطور میشه راهت را ادامه داد و سایر کودکان و خانوادهها را به این کار خیر تشویق کرد؟
پس از انجام این کار خیر چه حسی داشتی؟
سلام، من رها مطیعی ده ساله، کلاس چهارم، فرزند سوم و متولد یزد ساکن بهاباد هستم.
من نزدیک به یک سال در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان عضو هستم و به فعالیت سفالگری و سرود بیشتر علاقه دارم.
من کتاب چهار جلدی قصههای پند آموز کهن را به دوستانم معرفی میکنم؛ چون کلی از درسهای زندگی داخل کتاب آمده.
من تحت تاثیر خانواده قرار گرفتم تا من هم از این کار خیر سودی ببرم و هیچ شناختی از کسی را که آزاد کردم نداشتم.
باتوجه به فرهنگسازی آزادسازی زندانیهای غیر عمد و تبلیغ و گسترش آن در مدارس و مساجد میتوان این فرهنگ را گسترش و ادامه داد.
حس خوب و خوشحالی بعد از انجام این کار داشتم.