نصیریان: «قلب سیمرغ» انیمیشن ایران را ارتقا داد

با اطمینان می‌گویم «قلب سیمرغ» ارزش انیمیشن ایران را دست کم 20 پله بالا برد.

به گزارش روابط عمومی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، نشست نقد و بررسی فیلم بلند انیمیشن «قلب سیمرغ» ساخته «وحید نصیریان» شب گذشته - 15 اسفند - ساعت 22 در سالن شماره 3 سینما فلسطین با مدیریت «امیرمسعود علمداری» و با حضور «وحید نصیریان» نویسنده و کارگردان، «مهدی ابوهاشم» نویسنده، «امیر سلامتی» طراح، «پیام آزادی» آهنگساز و «حسین ضیایی» مدرس و منتقد برگزار شد.
4 سال تلاش برای 93 دقیقه فیلم
در ابتدای این نشست، نصیریان درباره روند ساخت فیلم به اختصار توضیح داد: ساخت «قلب سیمرغ» از مرحله ایده پردازی و آغاز نگارش فیلمنامه 4 سال به طول انجامید که 6 ماه اول آن به نوشتن طرح و فیلم‌نامه سپری شد؛ البته فیلم‌نامه نهایی بعدها تغییر یافت تا به شکل کنونی رسید که در دیالوگ‌نویسی «بهرام عظیم پور» و در مبحث اسطوره‌شناسی «محمدرضا نوروزی» بسیار به ما کمک کردند.
وی ادامه داد: تکنیک مورد استفاده در قلب سیمرغ 3D و نرم‌افزار مورد استفاده مکس 9 است. مدت زمان کار نیز 93 دقیقه است. در کل 95 نفر در ساخت این اثر تلاش مستمر داشتند.
«قلب سیمرغ» افتخار جامعه انیمیشن ایران است
در ادامه نشست، ضیایی با بیان اینکه آثاری مانند «قلب سیمرغ» افتخار جامعه انیمیشن ایران است، گفت: ساخت اثر بلند انیمیشن در قطع 35، از منظر سینمایی باید با مناسبات یک فیلم سینمایی و تمام مسایل بزرگ و کوچک آن نظیر مخاطب شناسی، اکران عمومی، سرمایه گذار، دغدغه بازگشت سرمایه، هدف گذاری و ...هم‌سو باشد.
وی بیان کرد: از منظر انیمیشن و مساله اقتباس نیز باید دید، اثر تا چه اندازه وابسته به تفکرات مولف است و مسایل تکنیکی انیمیشن به چه نحو در آن استفاده شده است.
زیرسازی مفاهیم اسطوره‌ای و در سطح قرار دادن فضای آخرالزمانی و اکشن برای جذب مخاطب
«ابوهاشم» نیز درباره توجه به مخاطب و بازخورد فیلم در میان تماشاگران توضیح داد: ما از همان ابتدای نگارش به این مساله اهمیت دادیم و تلاش داشتیم با زیرسازی مفاهیم اسطوره‌ای و در سطح قرار دادن فرم و فضای آخرالزمانی و اکشن، اثری پر جاذبه را تولید کنیم تا برای مخاطب عام نیز کشش داشته باشد.
به دسته‌بندی مخاطب معتقد نیستم
نصیریان نیز در این باره گفت: معتقدم مخاطب این فیلم، سن نوجوان و بالاتر از آن است. اگر بیننده، اثری را پس نزند مخاطب آن است و چندان به دسته‌بندی معتقد نیستم. در ارزیابی‌ای که در اکران این فیلم در جشنواره فجر و در 8 سالن مختلف انجام شد، به این نتیجه رسیدیم که مخاطب نوجوان می‌تواند به راحتی با اثر ارتباط برقرار کند، گرچه شاید مفاهیم مستتر در لایه‌های زیرین اثر را کاملا متوجه نشود.
قلب سیمرغ از اسطوره سرمشق می‌گیرد
ضیایی درباره اقتباس قلب سیمرغ از شاهنامه فردوسی تشریح کرد: قلب سیمرغ از اسطوره سرمشق می‌گیرد اما با تغییر (آداپتاسیون) همراه است. اثر منطبق با ذهنیت مولف پیش می‌رود و با نمادهایی از دل اسطوره‌ها داستان را برای مخاطب روایت می‌کند. این نوع درام نویسی «اقتباس آزاد» نام دارد و شخصیت¬هایی مانند رها، سیمرغ، مینو، آفرین یا همان هما برای مخاطب باورپذیرند.
وی در ادامه با طرح این پرسش که چرا شخصیت اژی‌دهاک در میانه فیلم تغییر نام پیدا می‌کند و به اهریمن تبدیل می¬شود، این دو شخصیت را در اسطوره¬شناسی دو جریان کاملا مجزا دانست.
شخصیت اژی‌دهاک برای عینیت دادن به اهریمن بود
نصیریان نیز توضیح داد: مسلما اهریمن موجود نبوده و وجودی ذهنی داشته است، برای اینکه آن را باورپذیر و ملموس کنیم تا قهرمان ما بتواند با آن به مبارزه بپردازد، باید به آن وجود و عینیت می‌دادیم که بهترین گزینه برای این کار وارد کردن شخصیت اژی‌دهاک بود.
ضیایی در ادامه نشست با اشاره به رعایت درست مناسبات فیلمنامه‌نویسی و اوج و فرودها در «قلب سیمرغ»، به مسئله عمل و شرط عمل اشاره کرد و گفت: هر عملی در درام باید شرطی داشته باشد اما در این فیلم شرط و علت خیزش قهرمان فیلم و شمشیر به دست گرفتن او بر بیننده معلوم نمی‌شود.
وجود راوی در آغاز فیلم و تشریح موقعیت؛ تیر خلاصی بر ذهن بیننده
وی با تبیین این نکته که بهترین درام¬های جهان با معرفی شخصیت آغاز شده‌اند و نه با تشریح موقعیت (که بدترین نوع آغاز است)، به نحوه آغاز فیلم قلب سیمرغ با «تشریح موقعیت» ایراداتی وارد کرد و گفت: وجود راوی در آغاز فیلم و تشریح موقعیت تیر خلاص را بر ذهن بیننده وارد می‌کند و تمام جذابیت‌های بعدی را از بین می‌برد.
ابوهاشم در پاسخ ضیایی، ساختار داستان‌های اسطوره‌ای را آشکار و واضح دانست و تشریح کرد: پیروزی خیر بر شر در اسطوره، بر مخاطب مبرهن است. ما نمی‌خواستیم با طرح این پرسش که چه کسی پیروز خواهد بود، ذهن مخاطب را درگیر کنیم بلکه هدف ما تمرکز بر شیوه این پیروزی و نشان دادن مراحل مختلف رسیدن به آن بود.
نقاط ضعف به دلیل کمبودهای مالی است
سپس نصیریان درباره همین انتقاد که بار دیگر توسط علمداری مطرح شد، توضیح داد: من به نقاط ضعف کارم کاملا واقفم. در این اثر خواستیم از کلیشه پرهیز کنیم و رها شخصیت اصلی را به مرحله‌ای رساندیم که با مرگ خودخواسته‌اش، «ایثار» را معنی کند. در اصل موضوع فیلم ایثار است و اگر در تبیین ایده در اثر یا نکات تکنیکی ضعفی می‌بینید نه به دلیل کم توجهی بلکه به خاطر کمبودهای مالی است.
«قلب سیمرغ» ارزش انیمیشن ایران را دست کم 20 پله بالا برد
وی تشریح کرد: کل هزینه ساخت این اثر 430 میلیون تومان است که باهزینه ساخت 47 فریم از فیلم «پاندای کونگفو کار» برابری می‌کند. در چنین شرایط دشواری چگونه می‌توان ضعف¬ها را برطرف و نقایص را کنترل کرد؟ این فیلم می‌توانست در نیمه رها شده و اصلا به سرانجام نرسد، اما ما با دست خالی جنگیدیم و با اطمینان می‌گویم «قلب سیمرغ» ارزش انیمیشن ایران را دست کم 20 پله بالا برد.
برخی فیلم‌ها برای فرهنگ ایران خطرناکند!
نصیریان در پاسخ علمداری که حوزه فیلم بلند انیمیشن را کاری خطیر حتی برای کمپانی‌های غربی دانست، گفت: از میان 100 فیلمی که در طول یک سال در کشور ما تولید می شود، برخی از آن‌ها را باید دور ریخت چراکه برای فرهنگ خطرناکند نه فیلم عمیقی مانند «قلب سیمرغ». در حوزه انیمیشن آن قدر باید بودجه داشته باشیم و آزمون و خطا کنیم تا به نتیجه مطلوب برسیم.
سپس سلامتی درباره لی‌اوت، امور فنی و تکنیکی فیلم قلب سیمرغ توضیح داد: در زمینه نرم‌افزاری و سخت‌افزاری مشکلاتی پیش روی ما بود که نمی‌دانستیم خروجی و نتیجه کار چطور خواهد شد. در زمینه زیرساخت دانش تولید و منابع علمی هم در مضیقه شدید بودیم که واقعا با هم‌‌فکری همدیگر به یکسری خلاقیت‌ها و ابداعات رسیدیم. بیشتر مشکلات ما ناشی از نبود مدیر شبکه و فایل¬ها، منابعی درباره نورپردازی و برخی شبیه‌سازی‌ها بود که در طول کار با هم‌فکری برطرف شد.
استفاده از موسیقی ارکسترال، سازهای کوبه‌ای و ایرانی
در ادامه این نشست آزادی درباره روند ساخت موسیقی اثر توضیح داد: ساخت موسیقی «قلب سیمرغ» 2 سال به طول انجامید که با همراهی و نظر مستقیم نصیریان همراه بود، چون او این هنر را به خوبی می‌شناسد. ما طی این مدت با
بررسی کارهای مختلف در حوزه «موزیک ادیتوری» به یک تم اصلی رسیدیم که به نوعی شناسنامه اثر است. این تم از ابتدا به صورت خام همراه با رها که یک نوجوان است، همراه می¬شود و همگام با پختگی و تکامل او کامل می شود.
وی افزود: از موسیقی ارکسترال برای ایجاد فضای اسطوره¬ای، سازهای کوبه¬ای برای صحنه¬های جنگ و از سازهای ایرانی برای رنگ آمیزی بهره بردم و معتقدم موسیقی در فیلم «قلب سیمرغ» مثل یک اثر داستانی پیش می¬رود و ابتدا، انتها و نتیجه¬گیری دارد.