به گزارش ادارهکل روابط عمومی و امور بینالملل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مهدی باقری در نشستی که عصر روز 21 اردیبهشت 1394 در تالار گفتوگوی نمایشگاه کتاب تهران و با عنوان«نشست دولتی؛ تهدید یا فرصت؟» برگزار شد گفت: اقتصاد فرهنگی بدون تولید فرهنگی معنا ندارد؛ چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی.
معاون تولید کانون پرورش فکری به اینکه ناشر دولتی، ناظر نیست، اشاره و بیان کرد: کار نظارتی برعهده نهاد دیگری است و وزارت فرهنگ و ارشاد، وظیفه نظارت بر فعالیت ناشران را برعهده دارد. پس بهتر است ناشران دولتی براساس سیاستها، برنامهها و مخاطبان خود برنامهریزی و جلب مخاطب کنند.
به گفته باقری، لذت مطالعه را باید از سنین کودکی به بچهها چشاند و جامعهای را واکسینه کرد. بیگمان پدر و مادرها، نقش موثری در کتابخوان کردن بچهها برعهده دارند. پدر و مادری که اهل مطالعه هستند، بچههاشان به خواندن کتاب، علاقهمندتر میشوند.
معاون تولید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با اشاره به اینکه کانون، رقیب ناشران خصوصی نیست گفت: بیش از 50 سال از فعالیت کانون پرورش فکری میگذرد و ما در این سالها کوشیدهایم که حامی و در کنار بخش خصوصی باشیم و نه رقیبی برای آنان.
باقری یکی از رسالتهای کانون پرورش فکری را پرکردن خلاهای حوزه تعلیم و تربیت دانست و افزود: کانون، تولیدات خود را در اختیار 912 کتابخانه و مرکز فرهنگی خود میگذارد و این امکان بسیار خوبی است. همچنین برآن هستیم تا کاستیهای حوزه تعلیم و تربیت را بشناسیم و به تولید محصولات فرهنگی در آن زمینه بپردازیم.
او به تغییر سیاستها و اقدامات مثبت نهاد کتابخانههای عمومی اشاره و بیان کرد: نهاد کتابخانههای عمومی، سیاستی را برای خرید کتاب تعریف کرده تا تعداد بیشتری کتاب - که با سلیقه مخاطبان هماهنگ است و به ناشر یا نویسنده خاصی تعلق ندارد - را خریداری و در تجهیز کتابخانههای عمومی از آن استفاده کند.
باقری، شناخت مخاطب امروز را ضروری دانست و افزود: بچههای امروز خیلی متفاوت با کودکان یک دهه پیش هستند و ما نمیتوانیم کتاب، به مفهوم قدیمش را در اختیارشان بگذاریم. کانون پرورش فکری مدتی است که به تولید کتاب الکترونیک و گویا پرداخته است.
آنچه اهمیت دارد جذب مخاطب است
حمیدرضا شاهآبادی، مدیر انتشارات الهدی نیز یکی دیگر از سخنرانان نشست«نشر دولتی؛ تهدید یا فرصت؟» بود. او با اشاره به اینکه اقتصاد نفتی همه چیز و همه کس را دولتی میکند گفت: غالب ناشران خصوصی ما نمیتوانند ادعا کنند که بدون کمکهای دولتی میتوانند به کار خود ادامه دهند.
نویسنده کتاب«وقتی مُژی گم شد» به محدودیتهای ناشران دولتی اشاره و بیان کرد: گروهی از ناشران، به ظاهر از بودجههای دولتی بهره میبرند اما این ناشران هم محدودیتهایی دارند و نمیتوانند در هر حوزهای ورود کنند. بودجههاشان اندک است و بسیار تحت فشار هستند که به ناشرانی مستقل و خودگردان تبدیل شوند.
به گفته شاهآبادی، زمانی تقسیمبندی کشورهای آسیایی بر اساس میزان آب صورت میگرفت. امروز نفت، حکم آب را دارد. هیچکس بدون آن نمیتواند به زندگی خود ادامه دهد و ما از درآمد نفتی بهره میبریم. در حالیکه در کشورهای توسعه یافته، سهم دولت، حداقل است و مردم، تنها مالیات خود را پرداخت میکنند و خواهان کنار کشیدن دولت از صحنه امور و فعالیتهای خود هستند.
عباس عموری، مدیر انتشارات علمی- فرهنگی هم با اشاره به اینکه تمام ناشران، شبه دولتی هستند گفت: ما نه ناشران 100 دولتی داریم و نه تمام و کمال خصوصی. همه ما ناشران شبه دولتی هستیم و کتاب، یک محصول فرهنگی وابسته به اقتصاد.
مسعود کازری که مخالف با گفته مدیر انتشارات علمی- فرهنگی بود که عنوان کرد «همه ما ناشران شبه دولتی هستیم.» افزود: دولت اگر از ناشران حمایت کند به وظیفه خود عمل کرده و این به معنی دولتی شدن ناشران نیست.
به گفته او باید به تعریفی مشخص از بخش دولتی و خصوصی دست پیدا کنیم. مدیران خصوصی با سرمایهگذاری شخصی و بنابر پسند مخاطب، کتاب منتشر میکنند و ناشران دولتی بر اساس سیاستها و ضوابط نهاد متبوع خود و با سرمایه عمومی، آثاری را منتشر میکنند و این دو با هم تفاوت دارد.
کازری گفت: کتابهایی که تولید میشود باید مخاطب را جلب کند وگرنه چه فایدهای دارد کتابهایی که خواننده ندارد و از سوی ناشران دولتی منتشر شده در اختیار مدارس و کتابخانههای عمومی قرار بگیرد؟ این مساله تنها به گسترش کتابخوانی آسیب میزند.