به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، آخرین برنامه در بخش علمی نوزدهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی به نشست «ارایه مقالهها و دستاوردهای علمی جشنواره» اختصاص داشت که با حضور دکترحسن دولتآبادی، دکتر اکرم قاسمپور و دکتر غلامعلی افروز در سالن غدیر مرکز آفرینشهای فرهنگی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد. در این نشست شش نفر، مقالههای خود را در حوزه قصهگویی ارایه کردند.
جعفر کریمی، دانشجوی دکتری دانشگاه پیام نور تهران مقالهای با عنوان «بررسی نقش داستانهای فلسفی در پرورش تفکر انتقادی در کودکان و نوجوانان دانشآموز» ارایه کرد.
کریمی در این مقاله با اشاره بر اینکه پیشرفت یک جامعه در گرو پرورش افراد و کودکان آگاه و منتقد به مسایل مختلف جامعه است بر این نکته تاکید داشت که «این امر باید از دوران اولیه زندگی آنها بهویژه در مدرسه و دوران ابتدایی صورت گیرد؛ چراکه آموزشهای متناسب در این زمینه میتواند بسیار موثر باشد و یکی از این روشها ارایه داستانهای فلسفی به کودکان در قالب داستان و قصه است.»
در همین راستا کریمی در این پژوهش به بررسی نقش داستانهای فلسفی در پرورش تفکر انتقادی کودکان پرداخته و روش انجام تحقیق در این پژوهش با توجه به نوع موضوع آن توصیفی و تحلیلی بوده است.
این پژوهشگر با تاکید بر نیاز اصلی انسانها برای زندگی در دنیای پرچالش و متحول امروز، بهرهمندی از مهارتهای فکری سطح بالا را شامل تفکر نقاد، خلاق و استدلالی میداند و معتقد است: «چنین مهارتهایی از طریق آموزش و تمرین قابل دستیابی هستند. آموزش فلسفه یاد دادن چگونه اندیشیدن است. در این روش شاگردان حق دارند درباره هر موضوعی به پرسش و کندوکاو بپردازند و معلم در این کار به آنها کمک میکند.»
مقاله سعی در اثبات این نکته دارد که «چنین شیوهای سبب میشود، شاگردان درس را بهتر و عمیقتر درک کنند و به ذهن بسپارند. بر این مبنا استفاده از داستانهای فلسفی به دلیل ماهیت کودکپذیری و هماهنگ بودن با فطرت کودکان تاثیر بیشتری را بر نهاد کودکان خواهد گذاشت.»
البته نکته قابل توجه این است که «در این مرحله قبل از هر چیز باید داستانهایی را انتخاب کرد که دارای پیامهای اخلاقی و تربیتی باشند.»
برای مثال میتوان دانشآموزان را در موقعیت داستان قرار داد تا آنها با درک عمیقتر به تجزیه و تحلیل مفاهیم بپردازند و حس پرسشگری و انتقاد را در آنها برانگیخت؛ چراکه سبکهای آموزش در دوران کودکی به گونهای است که کودکان را واجد تفکر نقاد و خلاق نمیکند و به همین دلیل آنان در دوران جوانی از مهارتهای زندگی که بر اساس قدرت تمییز شکل میگیرند، برخوردار نیستند.
به بیان دیگر این پژوهش نشان میدهد روشهای سنتی آموزشی، حفظ کردن مطالب است و حفظ کردن مطالب و انباشتن ذهن از مجموعههای وسیعی از اطلاعات، گونهای مهارت فکری کم ارزش و سطحی را به کودکان ارایه میدهد. اما باید در نظر داشت فراتر از چنین مهارتی، باید به کودک قدرت مفهومسازی، تحلیل مفهومی، استدلال، نقد و داوری را نیز آموخت.
نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که در سطوح مختلف تحصیلی شاهد آن بوده و هستیم که کودکان و نوجوانان با اکراه و با اجبار به آموختن مسایل مختلف میپردازند و به صورت خودجوش و با روحیه سوال و جواب به آموزش درس مدنظر نمیپردازند و چندان تمایلی به مشارکت انتقادی ندارند.
بر اساس این گزارش چرایی این امر «ناشی از نبود آموزش مناسب تفکر انتقادی یا فلسفی به دانشآموزان و همچنین عدم وجود دانش لازم در معلمان در این زمینه است.» همین مساله نشانگر «اهمیت دو چندان توجه به بحث تفکر و آموزش فلسفه انتقادی به دانش آموزان است تا بتوانند به افرادی متفکر و منتقد در درس و جامعه تبدیل شوند که خود نتایج مطلوبی را به دنبال خواهد داشت.»
به بیان دیگر دانشآموزان باید بتوانند به خوبی با معلمان و هم کلاسیهای خود ارتباط برقرار کنند و به خوبی بتوانند اطلاعات خود را انتقال یا اطلاعات را از دیگران دریافت کنند این مستلزم دریافت آموزشهای لازم در زمینه سبکها و مهارتهای محاورهای است.
در ادامه این مقاله که رتبه سوم این مسابقه را به خود اختصاص داد، آمده است: فراموش نکنیم فلسفه برای کودکان به عنوان یکی از ابزارهای اصلی پرورش مهارتهای تفکر در کودکان شناخته شده است. با بهکارگیری آن میتوان دانشآموزان را در سطح خودشان کنجکاو و پرسشگر تربیت کرد. تفکر نقاد، خلاق و استدلالی مهارتهایی هستند که از طریق آموزش و تمرین قابل دستیابی هستند.
اما باید به این نکته توجه داشت «آموزش فلسفه یاد دادن چگونه اندیشیدن است» در این روش شاگردان حق دارند درباره هر موضوعی به پرسش و کندوکاو بپردازند و معلم در این کار به آنها کمک کند. این شیوه سبب میشود شاگردان درس را بهتر و عمیقتر درک کنند و به ذهن بسپارند.
نوزدهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری روز اول اسفند به کار خود پایان داد.