به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، در این نشست که به دنبال سلسله نشستهای هفته پژوهش برگزار شد ابراهیم غلامپورآهنگر درباره مسألهشناسی در حوزه کودک و نوجوان، علل، اهمیتش و چگونگی مواجه با آن نکتههایی را مطرح و در ادامه به شکل موردی با حاضران درباره نمونههای مختلف در این زمینه گفتوگو کرد.
غلامپورآهنگر با بیان اینکه در حوزه مسألهشناسی کودک با یک امر انسانی مواجه هستیم، گفت: درک انسانی در هر پدیدهای باید باشد و نهایتا این عقل انسان است که باید تصمیمگیری کند.
وی اظهار کرد: پیرامون هر مسأله یک نظام ارزشی شکل میگیرد که در راههای مواجه با آن مسأله مؤثر است. از طرفی وقتی ما با یک مسأله مواجه میشویم شاید در قبل برای ما مسأله نبوده و تازه بهعنوان یک موضوع جدید پیش روی ما قرار میگیرد.
غلامپورآهنگر بیان کرد: برای کودک و نوجوان هم مانند بزرگسالان در هر دوره موضوعی مسأله میشود. به این صورت که مسأله کودک در سنین کم شاید خرید اسباببازی باشد اما وقتی بزرگتر میشود مسألهاش تغییر میکند.
وی درباره عمومیت پیدا کردن یک مسأله عنوان کرد: نظام ارزشی مشخص میکند مطلوب ما چیست. گاهی روی مسأله بودن یک موضوع تفاهم وجود دارد، آن موقع این مسأله تبدیل به یک بحران میشود.
این پژوهشگر تصریح کرد: مسأله باید با عینیت مواجه شود، قابل تشخیص و احساس باشد. اگر احساس شود اصلا وجود ندارد، نمیتوانیم برای آن تصمیم بگیریم. درواقع عمومیت داشتن و زمانمندبودن مسأله قابل توجه است تا بتوانیم در مورد آن بهدرستی تصمیم بگیریم.
وی اظهار کرد: برخی مسائل ظهور میکنند و در نهایت افول میکنند، اما ممکن است از بین نرود بلکه پنهان شود. در اینجا مسأله همچنان وجود دارد فقط برای مدتی در ظاهر پنهان شده است.
سپس غلامپورآهنگر با اشاره به اینکه برای حل یک مسأله به شناسایی آن و تفاوتش با عارضه نیاز داریم به بیان چند نکته برای شناسایی درست مسأله پرداخت و گفت: برای شناسایی مسأله نیاز به علم و هنر مسألهشناسی داریم. علم یعنی باید با ابزارها و تکنیکهایی که درباره مسألهشناسی در علوم مختلف وجود دارد آشنا باشیم و در هنر مسألهشناسی بتوانیم بدانیم چگونه این تکنیکها را باهم ترکیب و استفاده کنیم.
وی ادامه داد: برای شروع مسیر نیاز به یک رویکرد ذهنی داریم و اینکه چهطور میخواهیم با این مسأله مواجه شویم. در قدم اول مسأله باید اثباتی باشد و ثابت کند این رفتار شکل گرفته است. دوم کارکردگرایانه باشد؛ عدم کارکرد درست برخی عناصر و سازمانها باعث چنین پدیدههایی میشود. مورد سوم تعاملگرایی نمادین است، مورد چهارم به پدیدارشناسی اشاره دارد، به این معنا که کل مفاهیم و معانی را بررسیکند.
این پژوهشگر حوزه فرهنگ افزود: مورد دیگر، صورتبندی مسأله است که به چند روش اجرا میشود. روش اول تجزیه تحلیل حد و مرزی، یعنی حد و مرزش مشخص میشود. روش دوم تجریه تحلیل طبقاتی؛ تجزیه مسأله به اجزای مختلف، طبقهبندی اطلاعات و در آخر ارتباط برقرار کردن میان این موارد. روش سوم تجزبه تحلیل سلسله مراتبی؛ شامل شناسایی عوامل. باید عوامل واقعی، قابل قبول و احتمالی را شناسایی کنیم. روش چهارم همانندیابی؛ این روش کمک میکند مسائل مختلفی که از گذشته وجود داشته را شناسایی و حالت مقایسه ایجاد کنیم.
وی ادامه داد: درنهایت با جمعبندی این موارد و شناسایی دقیق مسأله به مرحله اجرای تصمیم میرسیم.
غلامپورآهنگر در پایان تصریح کرد: در مسائل انسانی و به تبع آن مسائلی که مربوط به کودک و نوجوان است با مسائلی مواجه نیستیم که ساختار روشن و مشخصی داشته باشند. بسیاری از مسائل کج ساختار هستند و ساختار منسجم ندارند، چون با مسائل انسانی مواجه هستیم و به همان اندازه که انسان پیچیده است مسائل هم پیچیده است.
این نشست صبح روز دوشنبه ۲۱ آذر بهصورت حضوری و آنلاین در سالن کنفرانس مرکز آفرینشهای فرهنگیهنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان واقع در خیابان حجاب برگزار شد.
چهاردهمین دوره برنامههای هفته پژوهش کانون به صورت سراسری با مشارکت ستاد و استانهای مازندران، سمنان، تهران، خوزستان، کرمانشاه، فارس از ۱۹ تا ۲۴ آذر ۱۴۰۱ در حال برگزاری است.