کرونا؛ فضای اجتماعی شدن را از نوجوانان گرفت

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، دوران پساکرونا را دوران بدی برای نوجوانان می‌داند و معتقد است نوجوانان برای اجتماعی شدن، نیازمند فاصله گرفتن از محیط خانه و خانواده هستند؛ فرصتی که قرنطینه کرونا آن را، از نوجوانان گرفت.

به گزارش اداره روابط عمومی و امور بین‌الملل کانون، مهرنوش هدایتی در نشست تخصصی «تفکر مراقبتی و کنترل تعارض در نوجوانان» که صبح روز سه‌شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۱ به مناسبت چهاردهمین ویژه‌برنامه هفته پژوهش کانون پرورش فکری برگزار شد؛ گفت: دوران پساکرونا برای نوجوانان ما، دوران بدی است چون نوجوان به طور طبیعی هشت ساعت از زندگی خود را در خارج از محیط خانواده سپری می‌کند اما سه سال قرنطینه کرونایی امکان دوری از محیط خانواده را از آنان سلب کرد.

رئیس پژوهشگاه اخلاق و تربیت که در محل مرکز آفرینش‌های فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان سخن می‌گفت، تصریح کرد: مطابق پژوهش‌های جهانی بیشترین آسیب قرنطینه به نوجوانان وارد شده است. نوجوانان امروز در دنیای مجازی هستند و سعی می‌کنند جهان را زودتر کشف کنند و این موضوع آزادی عمل و انتخاب آنها را بیشتر کرده است.

عضو شورای پژوهشی گروه فلسفه برای کودکان تاکید کرد: یکی از مهمترین عوامل تعارض نوجوانان با والدین استقلال و خودمختاری آنهاست. آنان می‌خواهند نشان دهند که نسبت به نسل گذشته متفاوتند و به گونه دیگری فکر می‌کنند. بنابراین بعضا دست به مخالفت‌های بی‌دلیل می‌زنند. در اینجا ممکن است والدینی که اقتدار خود را در معرض مخاطره می‌بینند با برخوردی که متاثر از روحیه «والدشان» است، برخورد مناسبی با آنان نداشته باشند.

وی افزود: نوجوانان به گروه‌های همسالان علاقه‌مندترند. چون می‌خواهند خود را در گروه‌های جدید تجربه کنند و از این طریق تمایز خود را با نسل قبلی بیش از پیش نشان دهند. در نوجوانی ارتباط بچه‌ها با محیط‌های خارج از خانه بیشتر می‌شود و میل شدید والدین به ایفای نقش کنترلگری در مقابل میل استقلال‌طلبی نوجوانان تعارض‌هایی را ایجاد می‌کند.

مدیرمسئول دوفصلنامه علمی پژوهشی تفکر و کودک تصریح کرد: اینکه بچه‌ها بتوانند به انسان‌های مستقل بدل شوند به مدد گذر از چالش‌های بزرگ شکل می‌گیرد و اینکه کودک ما چگونه این مراحل را پشت سر بگذارد بستگی کاملی با محیط خانواده، شیوه فرزندپروری و الگوهای رفتاری والدین دارد.

هدایتی گفت: هر نوجوانی در ۱۴ سالگی لاجرم وارد محیط همسالان خود می‌شود و باید این موضوع را تجربه کند که چه‌قدر در میان دوستان خود، دوست‌داشتنی است و بعضاً مسائلی را در این میان تجربه می‌کند که تعارض درونی را در او سامان می‌دهد. مهمترین عنصری که از خانواده مورد درخواست است، حمایت و عشق‌ورزی و ایجاد امنیت برای کودکان و نوجوانان است. اما موضوع امنیت و حمایت خیلی وقت‌ها در خانواده مخدوش می‌شود. چون خود ما هم بعضاً در مواجهه با آنان و سوال‌های پی‌درپی‌شان از «کودک» وجودمان بهره می‌گیریم و نه «بالغ» شخصیت‌مان و همین تعارض‌ها را بیشتر می‌کند.

کرونا؛ فضای اجتماعی شدن را از نوجوانان گرفت

عضو شورای پژوهشی گروه فلسفه برای کودکان خاطرنشان کرد: الگوی تعاملی والدین و فرزندان باید بر مبنای احترام و فهم متقابل شکل گیرد تا عزت نفس بچه‌ها و قدرت تصمیم‌گیری آنان حفظ شود. کیفیت تعاملی خوب سبب می‌شود احساس خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی و خودپنداری در نوجوانان تحکیم و تثبیت شود. بر همین اساس لازم است تا ما به عنوان والدین به بخشی از مخالفت‌های آنان، نیازشان به تنهایی و... احترام بگذاریم.

این مدرس دانشگاه تاکید کرد: خیلی از بچه‌هایی که هنجارشکنی می‌کنند علت آن است که نتوانسته‌اند خشم‌های خود را به دلیل ترسی که از والدین دارند در خانه نشان دهند یا کنترل شدید والدین در خانه باعث شده است، بچه‌ها در خارج از خانه قدرت بالاتری را تجربه کنند و این تعارض، چالش‌های ارتباطی و ناسازگاری‌هایی را در حین رشد بین والدین و فرزندان پیش می‌آید.

هدایتی، با تاکید بر تماشای فیلم the room گفت: ما والدین ترجیح می‌دهیم تا فرزندان ناآگاه‌تری را بزرگ کنیم ولی خطر کمتری آنان را تهدید کند. «اتاق فکری» که ایمن‌تر و بیمه شده است ولی نوجوانان نیازمند کشف و معنادهی به تجارب شخصی‌شان هستند و هر بی‌توجهی در این زمینه آینده و شخصیت آنان را به بی‌راهه می‌برد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تاکید کرد: چالش «من کیستم؟» از چالش‌های مهم دوران نوجوانی است و برای رهایی از آن باید تفکر انتقادی و تیزفکری که لازمه هویت مستحکم است، در نوجوانان شکل گیرد. در بحث هویت؛ ما با چهار نوع هویت در دوران نوجوانی مواجه هستیم. اول «هویت سردرگم و آشفته» که به دلیل عدم امکان تجربه کردن در نوجوانان هویت کامیاب و مورد تایید نیست. در «هویت سردرگم و آشفته»، نوجوان آرمانی ندارد و دنبال کشف هیچ چیزی نیست و صرفاً آنچه را که خانواده گفته‌اند را، دنبال می‌کند. در اینجا تفکر شکل نگرفته و مکاشفه و بررسی در کار نیست.

این مدرس دانشگاه افزود: در نوع دیگری از هویت که به آن «هویت سلب شده یا کلیشه‌ای» می‌گویند تفکر کم و مکاشفه بسیار اندک است. در این نوع از تربیت است که اگرچه افراد در دوران کودکی ممکن است به شدت مذهبی باشند اما در مواجهه با اولین پیشنهاد غیر؛ کل باورهای خود را کنار می‌گذارند، چون استقلال فکری ندارند و قابلیت موروثی‌شان بسیار شکننده است.

به گفته این محقق، هویت دیررس یا تعلیق یافته نوع دیگری از هویت نوجوانان است که در آن نوجوانان هیچ‌وقت از هیچ چیزی راضی نمی‌شوند.

هدایتی گفت: اما نوع دیگری از هویت است که به آن «هویت کامیاب یا کسب شده» می‌گویند که در نتیجه مکاشفه و تعهد شکل می‌گیرد. هویت کامیاب به نوجوان اجازه می‌دهد ارزش‌ها و قوانین را نقد و مورد سوال قرار دهد و با کنکاش آنها را در ذهن خود بازسازی کند.

این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه تک‌تک حرکت‌ها و طرز فکر والدین بر باور و فکر بچه‌ها تاثیرگذار است، گفت: تفکر نقادانه، تفکر خلاق و تفکر مراقبتی لازمه رشد مناسب فکری در کودکان و نوجوانان هستند. تفکر انتقادی به معنی نگاه کردن از یک زاویه دیگر است. همچنان که تفکر خلاق، به ایجاد ایده‌های نو منتهی می‌شود. تفکر مراقبتی به معنای ارزش‌گذاردن به فکر و اهمیت دادن به گفت‌وگو است.

این عضو شورای پژوهشی گروه فلسفه برای کودکان تاکید کرد: تفکر مراقبتی در برگیرنده ارزش‌هاست. برخلاف برخی از جامعه‌شناسان که نقد را به معنای از بین بردن و دوباره ساختن می‌دانند، تفکر مراقبتی این موضوع را رد می‌کند و معتقد است برای هر ارزشی باید ارزش قائل شویم و به آن احترام بگذاریم. تفکر مراقبتی معطوف به ارزش انسان‌هاست. بر همین اساس مهم‌ترین عنصر تفکر مراقبتی، تمرکز روی بهینه‌سازی و صلح‌آمیزی ارتباطات است. بنابراین افراد دارای تفکر مراقبتی از سازگاری در روابط برخوردارند و این کمک می‌کند زندگی‌شان با آرمان‌ها توام باشد.

این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: تفکر مراقبتی باعث شکل‌گیری صلح، امنیت و عشق می‌شود. ما امروز به حد کافی دانشمند داریم و باید با تقویت تفکر مراقبتی از به وجود آمدن شخصیت‌هایی که فاجعه هیروشیما را سامان دادند، جلوگیری کنیم.

هدایتی در پایان گفت: مهم‌ترین کار ما به عنوان والدین، این است که عشق‌ورزی را به کودکان خود بیاموزیم. چون نوجوانی که با اندیشه‌های مراقبتی پرورش یافته نسبت به احساس‌های خود آگاه است. عدالت‌خواه، متفکر، خلاق و شنونده خوبی هست و با احترام به همه انسان‌ها، اقدام گراست.

این نشست دو ساعته که به صورت مجازی نیز قابل دسترسی بود، با پرسش و پاسخ حاضران پایان یافت.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =