به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، خرمشاد جلسه را با یک سوال آغاز کرد و گفت: چه نسبتی میان علوم انسانی و تمدن نوین اسلامی میتواند وجود داشته باشد. برای پاسخ شاید باید تعریفی از تمدن و علم داشته باشیم و نسبت میان این دو را مرور کنیم. تا در پایان به علوم انسانی و تمدن نوین اسلامی برسیم.
او ادامه داد: ویل دورانت در تعریف تمدن میگوید، تمدن نظامی اجتماعی است که از چهار عنصر سرمایههای اجتماعی و بنیانها، نظام سیاسی، سنتها و رسوم و پیروی از علوم و فنون تشکیل شده است. هر تمدن شامل هشت عنصر کار، دولت، اخلاق، دین، علم، فلسفه، ادبیات و هنر میشود. در سایر تعاریف نیز به علم و فن هم تاکید شده است. از تعاریف تمدن شاید بشود اینطور استخراج کرد که یک وجه آن ناظر بر پیشرفت و ترقی است و بخش دیگر خلاقیت، نوآوری و ابداع در تمامی شئون زندگی است.
خرمشاد همچنین اظهار کرد: اگر علم را بخواهیم تعریف کنیم نیز به شکل پلهای از مفهوم لغوی به اصطلاحی اینطور عنوان شده که دهخدا علم را دانستن، آگاهی، ادراک و معرفت نامیده است. در حالی که منطقیون میگویند پدید آمدن حقایق، فلاسفه نیز میگویند هرچیزی که از عقل حاصل میشود.
این مدرس دانشگاه در تعریف امروزی آن نیز بیان کرد: هرگونه دانستن صرف نظر از نوع آن و دانستنیهایی که مبتنی بر تجربههای حسی است. گزاره اول این است که بلاشک علم یکی از ارکان مهم تمدن است و دوم این که برخی از عناصر دیگر تشکیل دهنده تمدن نیز، علم محسوب میشوند. علم و فناوری نه تنها یکی از عناصر تشکیلدهنده تمدن هستند، بلکه بخش بزرگی از تمدن را میسازند و سهمش در این امر بسیار بالاست. از سوی دیگر تعریف علم آنقدر وسیع است که عملا تمام شئونات زندگی انسان را در بر میگیرد و از آنجایی که محصول تمدن، رشد و ترقی، رفاه و آسایش و امنیت است به علم و فناوری گره میخورد و اگر هرکدام از آنها نباشد ناقص خواهد بود.
او در ادامه به تعاریف علوم انسانی اشاره کرد و افزود: تعاریف زیادی در این زمینه وجود دارد، اما در یک تعریف بیان شده که مجموعهای از علوم یا شاخههای علمی است که موضوع محوری آن انسان است و هرآنچه که به غیر از جسم او مربوط میشود. در تعریف دیگری عنوان شده که به جنبههای تمدنی جامعهای فرهنگی، تاریخی، ادبی و جغرافیایی انسان میپردازد. علاوه بر علوم انسانی روشهای تفسیری نیز لازم میآیند و گستره و عمق علوم انسانی در مقایسه با علوم طبیعی و پایه بسط و گسترش بیشتری پیدا میکند.
خرمشاد همچنین گفت: در نگاه اول به واژه ترکیبی تمدن نوین اسلامی اینطور القاء میشود که احیانا تمدن اسلامی بوده است که حالا صحبت از نوع نوین آن میشود. یعنی همان تمدن اسلامی امروزین است که منطبق با شرایط امروزی انسان و جهان تعریف شده است. اگر اینطور تعریف شود باید نگاهی به تمدن اسلامی داشته باشیم که تعاریف طولانی دارد. با پیدایش اسلام و انتشار سریع و گسترده آن و جلب و جذب فرهنگهای گوناگون بشری بنای تمدن عظیمی ایجاد شد که در ایجاد آن ملل مختلفی با ارزشها و ملاکهای اسلامی نقش داشتند که بدان تمدن اسلامی میگویند. تمدن اسلامی دو دوره تاریخی دارد یکی از ابتدای اسلام تا قرن 13 و دیگری از پذیرش اسلام ازسوی مغولها تا اواسط قرن 18 میلادی است.
او به جلوههای تمدن اسلامی اشاره و ادامه داد: این تمدن بیش از همه تمدنها به علم و دانش اهمیت میداده است و کهنترین دانشگاههای جهان با تلفیق علوم گوناگون میراث عظیمی را به بشریت ارائه داد. در کنار تسامح و تساهل از خردورزی، علم و دانشاندوزی و اندیشیدن و تفکر به عنوان پایههای تمدن اسلامی یاد میشود. سه ویژگی برای دوران تمدن اسلامی نیز ذکر شده که علم، فرهنگ و اقتصاد است. این علوم و دانش و فنون در دوره تمدن اسلامی، رشد چشمگیری داشتند که شامل کشاورزی، هنر، صنعت، اقتصاد، ادبیات، فلسفه، شیمی و... را در بر میگیرد.
خرمشاد با اشاره به این که تمدن نوین اسلامی همان تمدن اسلامی است که بهروز شده است، تاکید کرد: یک مفهوم که گاه به صراحت و گاه به شکل تلویح مطرح شده بیداری اسلامی است که از سید جمال آغاز شده است و برخی دیگر نیز میگویند از بعد از جنگ جهانی دوم مطرح شده است. سیدحسین نصر در کتاب «معرفت جاودان» میگوید در مقابل انحصارطلبی، تمامیتخواهی و سلطه تمدن غربی، اولین تمدنی که دوباره خواست خودش را به عنوان تمدن نشان دهد، تمدن اسلامی بود که بعد از جنگ جهانی دوم به تدریج شروع شد و در ادامه به احیا ساختههای اجتماعی و سیاسی قدمهایی برداشته اما کاملا موفق نبوده است. این ایده در جایی به نام ایران با پدیده انقلاب اسلامی تقویت شده و جهش مییابد. در واقع پروسهای است که به انقلاب اسلامی میرسد و مفهوم پردازی میشود و در قالب یک پروژه و تعیین هدف پیش رفته است.
این عضو هیئت علمی گفت: علوم انسانی بخش انکارناپذیر علم و دانش است و همه اینها به کار تمدن میآیند. علاوه بر احیای علوم انسانی در معنای خرد آن در معنای کلان نیز علوم انسانی نقش تعیین کنندهای در تمدن نوین اسلامی دارند. نقش صورتبندی پدیدههای در جریان زندگی انسان را دارد. اگر تمدن نوین اسلامی را به مثابه یک پدیده در جریان بدانیم، نقش علوم انسانی در مفهوم کلان صورتبندی تمدن نوین اسلامی است و انتظار است که چهار کار معنادارکردن، جهتدارکردن، فراگیری و شتابدار کردن را پیشی بگیرد. انتظار است ذیل این مفهوم فرهنگسازی کرده و به فهم معنای زندگی کمک کند تا در نتیجه سبک زندگی خاص تمدن نوین اسلامی را ترسیم کند. بتواند به مشکلات فکری و ذهنی انسان ماده زده امروز در پرتو تمدن نوین اسلامی پاسخی ارائه کند و بتواند نهادسازیهای جدید را تسهیل کرده و به نظامسازی کمک کند.
نشست هماندیشی علوم انسانی؛ از چیستی تا کارکردها روز پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۲ با حضور جمعی از مدیران و پژوهشگران حوزه علوم انسانی در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون برگزار شد.