به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، در ابتدای این نشست پس از نمایش انیمیشن کوتاه «سمپاش» فرنوش عابدی (کارگردان اثر) اظهار کرد: کتابی به نام «فارنهایت ۴۵۱» وجود دارد و فیلمی هم با این نام به کارگردانی فرانسوا تروفو ساخته شده است که البته این اثر اقتباس از این کتاب یا فیلم نیست ولی نشانی از این کتاب در بخشی از فیلم مشاهده میشود. من دوست داشتم هر چیز که در فیلم دیده میشود به ایده، موضوع و مفهوم اثرم ربط داشته باشد و همه چیز فقط در جهت زیباتر شدن فیلم نیست.
عابدی خاطرنشان کرد: وجود این نشانه را نمیتوان تقلید یا الهام دانست ولی شاید یک بازی هوشمندانه با مفهوم فارنهایت ۴۵۱ شده که در آن رمان کتاب میسوزانند و سربازهایی را میبینیم که آتشافروز هستند و اینجا سربازانی میبینیم که سمپاشی میکنند و حیات را میسوزانند.
وی افزود: من خیلی سعی کردم اثرم شعاری نباشد، احتمالا اگر قصه این انیمیشن را برای کسی تعریف کنید برایش خیلی ابتدایی باشد ولی برای من مهم بود که در اجرا مفهوم و پرداخت ابتدایی نباشد. در این فیلم از تکنیک سهبعدی استفاده کردم و سعی کردم از یک تکنیک شبه استاپ موشنی و آخرالزمانی هم بهره ببرم.
در ادامه این نشست کیارش زندی گفت: اشاره خوبی به «فارنهایت ۴۵۱» میشود و شاهد هستیم که آنجا کتابسوزی صورت میگیرد و اینجا سبزینهای است که میسوزد و البته این را میتوان به خرد هم مربوط دانست. رد پای کارهای دیگری هم را هم میبینم، یکی از این آثار «زندگی دیگری» است. از کتاب «تیستوی سبزانگشتی» هم نشانههایی دیده میشود یا حتی از فیلم «لئون حرفهای» هم میتوان نشانههایی در این اثر مشاهده کرد.
وی در ادامه گفت: جالب است که در همه این آثار یک محرک بیرونی با شخصیت داستان آشنا میشود و او را متحول میکند و در همه این آثار یک خانم این اتفاق را رقم میزند و یک نظم نظامی را شاهد هستیم و یک سربازی وجود دارد که با بقیه فرق دارد و در این انیمیشن این تفاوت از اول ما را روی شخصیت اصلی قرار میدهد و من فکر میکنم یکی از امتیازات «سمپاش» راحت حرفزدنش باشد؛ اینکه ما میدانیم که چه میخواهیم ببینیم.
شهبازی نیز اظهار کرد: ما با فیلمهای آخرالزمانی که اصولاً یک جور تفکر پستمدرن است روبرو هستیم. ژیژک وقتی از زامبیها صحبت میکند میگوید اینها متولدان ظلم بشر هستند و به خاطر همین، نکتهای که آقای زندی اشاره کرد مسائل بینامتن است. امروز اصلا چیزی به نام اورجینال امروز وجود ندارد و هر کس بگوید من اورجینال هستم دروغ گفته است و همه در جهان متنها از همه چیز تاثیر میگیریم.
وی افزود: سمپاس خوش فرم و خوش استایل است اما آدمها خیلی تیپ در نظر گرفته شدهاند. شاید جغرافیا نداشتن جزو ویژگیهای این سابژانر باشد اما من میخواستم یک شناسنامه از آدمها وجود داشته باشد. به نظر میرسید این داستانی است که یک داستان دیگر دارد و خیلی همه چیز در این اثر تیپیکال است. یکی از ویژگیهای آثار آخرالزمانی این است که امید در آنها وجود دارد و این جزو تفکر پست مدرن است. به نظر من در این اثر اگر آدمها کمی شناسنامهدارتر میشدند شاید اثر یک مقدار از تختی که در ذهنم است در میآمد.
در ادامه این نشست عابدی اظهار کرد: تاثیرپذیری قطعا وجود دارد ولی ناخودآگاه است. من با بحث تیپیکال بودن موافقم اما این تیپیکال بودن عامدانه بوده و اگر من بخواهم سمپاش را بلند بسازم قطعا قصه شاخ و برگ دارد.
انیمیشن زمانبر است اما به خاطر رنجی که من به خودم و دیگران میدهم تولید بیشتر از حد زمانبر میشود ولی شاید بشود این فیلم را بلند ساخت.
در ادامه زندی خاطرنشان کرد: من یک برداشت آزاد میخواهم داشته باشم. سکانس پایانی این انیمیشن رویش را در بدترین و سختترین جنسش نشان میدهد و در حقیقت این نظم نظامی و رویشی اینچنین من را یاد رویش انیمیشن ایران انداخت که من یاد سرنوشت احمد اسفندیاری و تولید اولین انیمیشن در ایران افتادم.
عابدی در پایان گفت: وقتی میخواستم این پروژه را بسازم خیلی با من مخالفت میشد و از من میپرسیدند چرا باید یک عده سرباز بخواهند حیات را نابود کنند و من معتقد بودم که اتفاقا این بیدلیل نابود کردن گیاهان فاشیستیترین اقدام بود و این ویژگی چیزی بود که باعث شد یک شورای خیلی مهم و معتبر این فیلمنامه را رد کند. با وجود اینکه در فیلمنامه، سوال درباره انگیزه سربازان برای نابود کردن گیاهان پرسیده میشد خیلی برای من عجیب بود که کسی با دیدن فیلم این سوال را نپرسید و فکر میکنم این مساله در محصول نهایی حل شده است.
در ادامه این نشست پس از نمایش انیمیشن کوتاه «پر» صادق جوادی (کارگردان اثر) اظهار کرد: ایده اصلی از داستان کوتاه «آقای خیلی پیر با بالهای خیلی بزرگ» نوشته گابریل گارسیا مارکز که ده یا دوازده سال پیش خواندم شکل گرفت. از خواندن این اثر چندین سال گذشت و بعد من پس از دوازده سال به این نتیجه رسیدم که حالا میتوانم این داستان را مال خودم کنم.
در بخش دیگر این نشست زندی اظهار کرد: کارهای آقای جوادی را اگر دنبال کرده باشید جهان داستان خودشان را دارند و خیلی نباید دنبال منطق قراردادی در آنها گشت.
وی افزود: با این همه او با ظرافتهای تمثیلی کاری میکند که میتواند با مخاطب ارتباط بگیرد. یکی از چیزهای جذاب این داستان بحث نگاه به توانبخشی است و این جادوی پر مثل جادویی است که جان کافی در گرین مایل بلد است و حتی شاید پر سوم سیمرغ ما باشد.
شهبازی نیز اظهار کرد: چیزی که برای من جالب بود همان وجه تخیلیاش بود. فیلم با فضایی واقعی شروع میشود و بعد پدر و پسر وارد یک هیجان و چالش ذهنی میشوند و حاصل آن ورود پیرمرد پرنده است و هرکدام سعی میکنند با یک وجه از زاویه دید خودشان با او روبرو شوند. هر چقدر در داستان پیش میرویم نوع نگاه شما انتزاعیتر میشود و روایت در اثر شما اینگونه است که از جهان واقعی خارج و به جهان تخیلی میرویم و این تغییر اینقدر پیش میرود تا ما به یک نوع مسخشدگی میرسیم.
وی افزود: فیلم خیلی خوشریتم است و این جهان با سرعت به شما اجازه نمیدهد که فکر کنید اتفاقات چگونه رخ داد.
جوادی درباره شکلگیری ایده ساخت این اثر گفت: من خودم پایینشهر زندگی میکنم و خروسبازی را از نزدیک دیدم و کاراکتر پدر همسایهمان است. داستانهای مارکز حاوی رئالیسم جادویی است و من سعی کردم در فیلم همین ویژگی را داشته باشم.
این کارگردان درباره ظاهر شخصیتها خاطرنشان کرد: شخصیت این فیلم واقعا همسایهمان بود و چانه او همینقدر که در فیلم میبینید تیز است. فکر میکنم شرایطی که آدمها زندگی میکنند روی آنها تاثیر میگذارد و این کار خطوط تیز را میطلبید.
در ادامه انیمیشن کوتاه «سو» نمایش داده شد و رویا سلیمی (کارگردان اثر) اظهار کرد: وقتی میخواهم فیلمنامهای بنویسم به دغدغههای خودم برمیگردم. «سو» یک جور تراپی برای من بود و وابستگی ایده اصلی اثر است. درباره استفاده از عنصر آب هم باید بگویم خوابی دیده بودم که همه جا آب بود و برایم این فضا جالب بود که البته خود آب هم باز برای من معنایی داشت و جریان زندگی و رفتن را تداعی میکرد.
در بخش دیگر این نشست کیارش زندی اظهار کرد: به عنوان زیرمتن این ویژگی در اثرتان جاری است که مدام یک نفس عماره این شخصیت را هدایت میکند. این عالم امکان دراماتیک که جهان انیمیشن به ما میدهد عالم دیگری میسازد که جای دیگر رخ نمیدهد. میخواهم این سوال را بپرسم که در بیان این داستان چهقدر احساس میکنید که مخاطب با شما هممسیر میشود؟
سلیمی در پاسخ گفت: من خودم هنگام ساخت این اثر داشتم یاد میگرفتم و فکر میکنم همه آنچه در ذهن داشتم به مخاطب منتقل نشود. مسئله اصلی شخصیت این فیلم این است که مدام وابسته میشود.
شهبازی درباره فیلمنامه انیمیشن «سو» گفت: در جشنواره فیلم فجر امسال نمونههای زیادی از فیلمنامههای موزاییکی را شاهد بودیم و نمیدانم چرا اینگونه آثار تا این حد زیاد شدهاند. اگر این موزاییکها فقط برای شکل دادن یک پازل باشند و ایده مرکزی نداشته باشند، موقعیتی خلق میکنند که با خود به این پرسش میرسیم که فیلم چه میخواهد بگوید.
وی افزود: از نکات مثبت فیلم باید بگویم فضای فرمی کار نزدیک به نقاشی کودک بود و با دنیای بچه همخوان شده بود و این برایم جالب توجه بود.
در پایان این جلسه کیارش زندی گفت: فرزان سجودی میگوید عالم امکان دراماتیک، عالم مثلاهاست که از دنیای بازیهای کودک ما شروع میشود و جهان انیمیشن شاید نزدیکترین جهان به بازیهای کودکی باشد. جهانی که پر از مثلاهاست و این مثلاها یکی از نقاط قوت اثرتان است.
سیزدهمین جشنواره پویانمایی تهران همچون دورههای گذشته در چهار بخش مسابقه، خارج از مسابقه، نمایش ویژه و چشمانداز از ۱۳ تا ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار میشود.