به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، مااوریسیو پاتینو اسودو از کلمبیا در بخش بینالملل نوزدهمین دوره جشنواره قصهگویی در دومین روز این جشنواره قصهی «درس عمو پسکوال من» را گفت.
او درباره حضورش در این جشنواره و احساسی که نسبت به این حضور دارد، گفت: پیش از حضور در جشنواره تضادی در ذهنم بود؛ چرا که فکر میکردم ما از فرهنگهای کاملا مختلف هستیم و فکر میکردم ممکن است ارتباطی شکل نگیرد. اما وقتی قصهای را اجرا میکنیم میبینیم انگار همه یکی هستیم. برای من خیلی حس عجیبی بود و علیرغم تفاوتهای فرهنگی بهنظرم نقاط خیلی مشترکی داریم.
این قصهگوی کلمبیایی تاکید کرد: نکته جالب اینکه هر کجای دنیا باشیم در دنیای داستانها هستیم.
او که 15 سال سابقه قصهگویی دارد، پیشتر در کشورهای ونزوئلا، مکزیک، کوبا، اکوادور و اسکاتلند قصهگویی کرده و به تازگی نیز پیشنهادی از کشور جامائیکا داشته که هنوز نهایی نشده است.
پاتینو درباره نقش قصه در برقراری ارتباط میان فرهنگها توضیح داد: فکر میکنم قصهگویی فقط یک راه یا ابزار نیست. بلکه خودش مهمترین ابزار است. قصه ابزاری برای گفتوگو با دیگران است. در کلمبیا یکی از سنتهای قصهگویی در کشور ما جمع شدن دور آتش و قصه گفتن و قصه شنیدن است. همینکه افراد به بهانه قصه دور هم جمع میشوند به این معنی است که بخشی از هویتشان را با یکدیگر به اشتراک میگذارند.
او در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان از قصهگویی علاوه بر ارتباط میان فرهنگها به عنوان ابزاری برای پرورش کودک بهره گرفت، اظهار کرد: مارشال مک لوهان دو ابزار ارتباطی و اطلاعاتی را تعریف میکند. یکی ابزارهای سرد است که فقط بهطور مستقیم اطلاعات را به ما میدهد. دیگری ابزار گرم است که اطلاعات را میدهد اما مغز ما را وادار به تخیل میکند.
این قصهگو ادامه داد: نکته مهم قصهگویی افزایش قدرت تخیل است. چیزی که در کلمبیا روی آن کار میکنم قصهگویی با بهکار گرفتن قدرت تفکر و تخیل بچهها است. وقتی یک واژه یا عبارت گفته میشود، باید سعی کنیم ذهنمان روی آن واژه متمرکز شود و بعد با تخیل، رنگ و بوی ویژهای به آن ببخشیم. بهطوری که ذهن بچهها را به تخیل وا میدارد.
وی تاکید کرد: مهمترین اتفاق یا نکته بعد از این کار این است که از یک سو سبب میشویم مخاطب و در اینجا بچهها گوش کنند و هنر گوش کردن را در آنها تقویت میکنیم. از سوی دیگر وقتی خود بچه با قصه درگیر میشود و آنرا درک میکند خودش برای دیگران تعریف میکند.
از این قصهگوی کلمبیایی درباره نحوه انتخاب قصههایش پرسیدم. او توضیح داد: برای من صرفا قصهگویی مهم نیست. بلکه بحث ارتباط برقرار کردن با مخاطب خیلی اهمیت دارد. برای همین قبل از شروع قصهگویی با مخاطبانم حرف میزنم و ارتباط برقرار میکنم. در حقیقت در این فرآیند ابتدا یک راه را برای آنها باز و نظرشان را به قصه جلب میکنم. وقتی این راه باز شد فضایی که خودم در نظر دارم را برایشان آماده میکنم. مانند زمینی که برای کشت آماده میکنیم. وقتی بچهها به قصه گوش میکنند و با آن ارتباط برقرار میکنند ثمره یا همان میوه و نتیجه قصه را برداشت میکنم.
هنگامیکه پاتینو قصه «درس عمو پسکوال من» میگفت و مترجم آنرا برای بچهها ترجمه میکرد، بازخوردهای بچهها خیلی جالب بود. آنها سعی میکردند با پاسخ دادن به سوالهای قصهگو حتی به زبان انگلیسی و در حد گفتن بله یا خیر و تشویق، احساس خود را نشان دهند.
او در توضیح این تجربه و دریافت چنین بازخوردهایی گفت: وقتی بازخورد مثبت دریافت میکنم و هرچه بچهها بیشتر توجه کنند من هم بهتر اجرا میکنم. قصهگویی انتقال حس است. بهطور دقیقتر چرخهای بین قصهگو و مخاطب است. بچهها به من انرژی مثبت میدهند و من هم این انرژی را دریافت میکنم و به آنها انرژی میدهم. چرخه بیپایانی که بین ما اتفاق میافتد.
این قصهگوی کلمبیایی میگوید: «خیلی قصهگوهای معاصر ایرانی را نمیشناسم. اما با قصههای سنتی و کهن ایران بیشتر آشنا هستم. بهویژه قصههای هزار و یک شب و شخصیت شهرزاد قصهگو که یکی از مهمترین منابعی است که هر قصهگویی میتواند استفاده کند؛ چراکه نفس آن داستانها و شخصیت شهرزاد قصهگو همان چیزی است که برای زنده ماندن قصه و قصهگویی و بهطورکلی برای زندگی به آن نیاز داریم.»
او در بخش دیگر از سخنانش درباره قصههایی که در کلمبیا گفته میشود توضیح داد: قصههای کلمبیا ترکیبی از قصههای عامیانه و سنتی و قصههای رسمی است. بخشی هم چیزهایی است که برای مثال، من به عنوان قصهگو از تجربهها یا خاطرهها و سنتهای قدیمی کلمبیایی میگویم. همچنین بخشی از این قصههای عامیانه برگرفته از قصههایی است که آفریقاییها که به کلمبیا آمده بودند در قالب نقالی اجرا کردهاند. اما تاکید اصلی من بر نوع اجرای قصه است.
پاتینو در پایان تاکید کرد: به عبارت دیگر برای خود من قصهگویی بیش از هر چیز اجرا، محور است. فرقی نمیکند قصه و داستان قدیمی است یا معاصر مهم این است که مخاطب با آن ارتباط برقرار کند.
مااوریسیو پاتینو اهل کلمبیا است. صدا، بدن، موسیقی و اجرا آن چیزی است که میتوانیم در نمایشهای او ببینیم. قصهگویی را از یک موسسه آغاز کرده و از سال 2002 در شهرهای بسیاری آنرا با مخاطبانش از کشورهای مختلف به اشتراک گذاشته است. او به زبانهای اسپانیایی و انگلیسی قصه میگوید.
نوزدهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از 27 بهمن 1395 تا 1 اسفند در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری در حال برگزاری است.
کد خبر: 266432
تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۴
- چاپ
قصهگوی کلمبیایی حاضر در جشنواره بینالمللی قصهگویی معتقد است همه انسانها اهل هرکجا که باشند در دنیای داستان هستند و قصه مهمترین ابزار ارتباطی میان انسانها است.