به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، آخرین برنامه در بخش علمی نوزدهمین جشنواره بینالمللی قصهگویی به نشست «ارایه مقالات و دستآوردهای علمی جشنواره» اختصاص داشت که با حضور دکتر حسن دولتآبادی، دکتر اکرم قاسمپور و دکتر غلامعلی افروز در سالن غدیر مرکز آفرینشهای فرهنگی و هنری کانون برگزار شد. در این نشست شش نفر، مقالههای خود را در حوزه قصهگویی ارایه کردند.
فائزه فیض، در این نشست مقالهای با عنوان «قصهگویی جزیرهای گمشده در آموزش و پرورش ایران» ارایه کرد.
فیض در این مقاله با تاکید بر اینکه قصهگویی در کنار ابزارهای هنری دیگر میتواند شیوهای نوین در آموزش و پرورش باشد، سعی کرده نشان دهد با جادوی قصهگویی تغییرهای چشمگیری به وجود میآید. او معتقد است این مهم در سایه انجام مطالعات دانشگاهی، کسب شناخت از فرهنگ اصیل ایرانی و بهروز کردن تجربه کشورهای پیشرفته در این زمینه تحقق پیدا میکند.
فیض در این مقاله ابتدا به ریشههای قصهگویی از هنر باستانی تا فرهنگ ایرانی و سپس به معرفی کارکردهای قصه در پرورش ذهن خلاق کودکان و ارتقای مهارتهای فردی و اجتماعی آنها و کاربردهای درمانگری و آموزشی پرداخته است.
شیوه این پژوهش بررسی تکنیک و مهارتهای قصهگویی برای کودکان بود تا با کمک آن برخی از مهارتهای قصهگویی و ملاحظههای لازم در انتخاب نوع داستان و موضوع آن تشریح شود.
فیض به این نکته اشاره کرده که در فرهنگ و هنر ایرانی قصهگویی ریشهای دیرینه دارد بهطوری که وارد آداب و رسوم ما شده است. از همین روی میتوان از روایتهای مادربزرگها در شب یلدا تا قصهگوییهای قهوهخانهای، مثل شاهنامهخوانی، پردهخوانی و شمایلخوانی یاد کرد.
این پژوهشگر در مقالهاش تاکید میکند درحالیکه، در کشورهای توسعهیافته شاهد ترویج قصهگویی و استفاده از کاربردهای جادویی و موثر آن در امر آموزش و پرورش کودکان و آموزش عمومی هستیم اما متاسفانه در ایران، با وجود گنجینه غنی ادب پارسی، و آثار داستانی جذابی مثل شاهنامه، مثنوی معنوی، کلیهودمنه و... در آموزش و پرورش، معلمان از هنر قصهگویی بهرهای نبرده و به خواندن اشعار و معنی کردن آنها برای کودکان و واداشتن آنها به رونویسی از آثار قناعت میکنند.
او معتقد است قصهگویی آموزشی، یکی از شیوهها و راهکارهایی است که علاوه بر تقویت ذهن و ارایه خلاقانه داستان باعث جلب توجه و تمرکز حواس 100 درصدی کودکان به موارد آموزشی میشود و در نهایت جذبی سریع با ماندگاری طولانیتری را به همراه خواهد داشت.
بخش دیگر مقاله بر این موضوع تاکید دارد که در گذشته، قصهگویی در فرهنگ ایرانی نه فقط کودکان که تمامی اقشار جامعه را در برمیگرفت. از یک طرف، نقالان، داستانهای شاهنامه را با مهارت و قدرت به تصویر میکشند. از سوی دیگر در دامان مادربزرگها برای سرگرم کردن کودکان همیشه قصههای شیرین عامیانهای وجود داشته که از دل و زبان مردم برخاسته بوده و ریشه در ادبیات شفاهی سیالی داشته است.
همین مساله سبب شده تعریف کردنها از نسل قدیم به نسل بعدی منتقل شود. قصههایی که بیش از 100 سال عمر دارند و در هر دوره و هر زبان و قومی تغییراتی نیز کردهاند.
این مقاله اشارهای به کارکردهای قصهنیز داشت. راهی به سوی تخیل نامحدود، دعوت به شنیدن، تجربه زندگی، درمانگری، نفش رسانهای، نقش آموزشی از جمله این کارکردها هستند.
این مقاله تلاش میکند با تاکید و برشمردن نقش و اهمیت قصهگویی، برخی از کارکردها و شیوههای عملی استفاده از آن را برای ارایه در مواد آموزشی و پرورشی به کودکان و نوجوانان شرح دهد. تا شاید قصه و قصهگویی جایگاه قدیمی خود را در ایران باز یابد. تا با مطالعهای علمی و دانشگاهی بر روی شیوههایی که در این زمینه وجود دارد و با همیاری و همکاری مسوولان امر، قصهگویی در بطن جامعه و در بین تمامی اقشار به خصوص دنیای کودکان احیا شود.
در نهایت فیض در این مقاله تاکید میکند که از قصهگویی به عنوان شیوهای آموزشی میتوان برای آموزش و تربیت کودکان استفاده کرد. چراکه آموزش و پرورش نقش پررنگی در این حوزه ایفا میکند.
نوزدهمین جشنواره بینالمللی قصه گویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان روز اول اسفند 1395 به کار خود پایان داد.