به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، ضرابیزاده در ابتدای این نشست درباره ورودش به کانون بیان کرد: همسن و سال شما که بودم به اردوی مرکز آفرینشهای ادبی رفتم و در آنجا با استادان بهنامی از جمله اسدالله شعبانی آشنا شدم که اگر آن اردو و حضورم در کانون پرورش فکری نبود، هیچ یک از اتفاقهایی که امروز برای من افتاده، نمیافتاد. مطمئن هستم در میان شما افرادی هستند که در سالهای بعد به یکی از چهرههای ادبی تبدیل خواهند شد.
او ادامه داد: من با مرکز آفرینشهای ادبی اتفاقی آشنا شدم. اما همه ما در کودکی شجاعانه شعر میگفتیم و بلند بلند زمزمه میکردیم. همه ما در کودکی قصه میگفتیم و مینوشتیم و فکر میکردیم که این خطوطی که کشیدهایم داستان هستند و بعد آن را برای بزرگترها تعریف میکردیم. من هم به همین شکل شروع کردم و برای خواهر و برادران کوچکتر خود قصه تعریف میکردم با این تفاوت که آن را جدی گرفتم و قصهنویسی را دوست داشتم و هرچه بزرگتر شدم این داستاننویسی نیز همراه من بود.
نویسنده کتاب «گلستان یازدهم» درباره این کتاب که موفق به کسب جایزه اوراسیا شد، توضیح داد: زمانی که من شروع به نگارش کتاب «دختر شینا» کردم بیشتر کارهای جدی دفاع مقدس درباره خاطرههای مردان دفاعمقدس بود و همیشه فکر میکردم جای زنان در این ادبیات چقدر خالی است و کمتر به آنها پرداخت شده بود. در واقع پرداختن به زندگی مشترک و خصوصی شهدا کمتر رجوع شده بود و از آنجایی که جنگ را لمس کرده بودم و در اطرافم این افراد حضور داشتند، حس کردم باید کار متفاوتی انجام دهم و به همین خاطر به دل این خانواده رفتم و مصاحبهای انجام دادم و به زندگی خانم پناهیروا و همسرشان شهید علی چیتسازیان پرداختم. در آن زمان ذهنم را رها کردم و تنها به آنچه که سالها فکر کرده بودم که جایشان در ادبیات خالی است، پرداختم. پس از نگارش متوجه شدم اثر مورد اقبال قرار گرفت و با توجه به تحریمها و گرانی کاغذ کتاب به چاپ دوم، سوم و چهارم رسید و مورد اقبال مخاطب واقع شد و انتظارشان از من کار دیگری بود و همین کار من را سخت کرد.
ضرابیزاده همچنین گفت: با توجه به این شرایط حس کردم نباید کار تکراری ارائه دهم و به سوژههای جدیدتر فکر میکردم.
این نویسنده افزود: اولین منتقد هر کاری خودتان هستید. من نخستین باری که این داستان را نوشتم وقتی تمام شد و آن را خواندم حس کردم اصلا کار خوبی نیست و نمره بالایی نمیگیرد. با اینکه ناشران مختلفی درخواست داشتند، اما کار را کنار گذاشتم و شش ماه تمام تنها فکر میکردم به اینکه چطور میتوانم یک کار جذاب بنویسم. حاصل این اتفاق شروع کردن از جایی بود که قصه تمام شده است. بنابراین پایان اثر را به ابتدای کار آوردم که به نوعی ساختارشکنی بود.
نویسنده کتاب «دختر شینا» افزود: هر آن چیزی که در ماجرای کتاب پیش آمده است، در فصل اول روایت میشود و وقتی این فصل تمام میشود، تمام خاطرههای زندگی به خاطرش میآید و در فصل دوم این روایت به شکل خطی پیش میرود و کار که به پایان رسید مورد رضایت قرار گرفت. بعد از ترجمه به زبان روسی موفق به کسب نشان طلای ادبی جشنواره اوراسیا شد.
او درباره سختیهای نگارش این کار و نحوه شکلگیری قصه کتاب «گلستان یازدهم» بیان کرد: من وقتی شروع به نوشتن کردم، دوست داشتم کار متفاوتی باشد. در خاطرهنویسی متفاوت نوشتن کار بسیار سختی است، چرا که شما یکسری مصاحبه دارید که واقعی هستند پس شما باید واقعیت را بنویسید و چیزی از تخیل خودتان نمیتوانید استفاده کنید. تمام دغدغه شما این است که مصاحبهها را به شکل زیبا و هنرمندانهای تدوین کنید. زمانی که داشتم این خاطرهها را مینوشتم به دنبال یک نگاه نو بودم و فکر میکردم باید در کنار این نگاه، خاطرهها را بنویسم به نحوی که تبدیل به یک کار هنرمندانه شود. در این کتاب روی خلاقیت فرمی کار کردم در حالی که در نخستین کتاب اینگونه نبود.
او افزود: تمام حواس من به این بود که شبیه هیچ کس ننویسم و امضای خودم را داشته باشم و این مهم است که شما امضای خودتان را داشته باشید. ما قصهها و اشعار دیگران را میخوانیم اما نباید تحت تاثیر آنها قرار بگیریم.
ضرابیزاده همچنین درباره تعریف «خلاقیت» توضیح داد: کودکان خلاقترین موجودات هستند، چرا که هنوز در حال کشف هستند. خلاقیت به نوعی نوآوری در راه درست است. انجام کارهای خلاف عادت نیز خلاقیت به همراه دارد.
مدیرکل سابق کانون استان همدان در پایان گفت: برای نوشتن باید خلاقانه فکر کنیم و خلاقانه بنویسیم. برای خلاقانه نوشتن چند راهکار وجود دارد. آزادنویسی اولین رکن است. از سوی دیگر ما هرچقدر بزرگتر میشویم بسیاری از چیزها برایمان عادت میشود و به راحتی از کنار آن میگذریم.
سومین جشنواره داستان آفرینش «داستانهای دیار» در قالب اردوی سه روزه با حضور نوجوانان برگزیده از ۲۸ تا ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ در اردوگاه دلگشا شهر چالوس در حال برگزاری است.