به گزارش ادره کل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، در بخش سوم اولین روز از جشنواره قصهگویی، گروهی دیگر از قصهگویان بخش بینالملل با یکدیگر به رقابت پرداختند.
سارا قصیر یکی از داوران بخش بینالملل که اهل کشور لبنان است پیش از اجرای قصهگویان با اشاره به اینکه ایران و مردمانش را دوست دارد، بیان کرد: باید این نکته را بگویم که هر کجا میروم و با هر کس صحبت میکنم این نکته را متذکرمی شوم که جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون یکی از جشنوارههای خوب قصهگویی است.
جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون یکی از بهترین و معتبرترین جشنواره های دنیاست
وی ادامه داد: من با جشنوارههای زیادی در سراسر دنیا کار کردهام و در جشنوارههای متعددی حضور داشتهام اما این جشنواره یکی از بهترینها و معتبرترینهاست.
این داور بخش بینالملل با بیان اینکه این روزها به دلیل جشن روز زبان عربی در اکسپوی دبی است و قرار است در یک مراسم بزرگ قصه بگوید، تصریح کرد: به دلیل عشقی که به این جشنواره دارم، کارها را دنبال میکنم و درباره آن نظر میدهم. خوشحالم که قصهگویان قصههای خود را با ما در میان گذاشتند و عشق به قصه را در ما بیشتر کردند.
قصیر افزود: آنچه که من از اجراهای امروز متوجه شدم این است که عشق به قصه در قلب قصهگویان است و این عشق باعث میشود قصهگوهای بهتری باشیم.
وی در پایان بیان کرد: با اینکه از شما دور هستم اما باید به این نکته اشاره کنم که قصهگویان در هر اجرا باید تلاش بیشتری روی صدا داشته باشند و به اهمیت بیان در قصهگویی فکر کنند.
در ادامه بهاره جهاندوست مسئول کمیته بینالملل بیستوسومین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نیز در جملاتی ضمن تشکر از حضور شرکتکنندگان گفت: معجزه قصههاست که ما را دور هم جمع کرده است.
پس از آن نوبت به اولین اجرای این ساعت رسید و احمد راشدی از کشور عمان قصه «مرد نابینا» را تعریف کرد. این قصه به داستان یک جن و پسرش اختصاص داشت که از راز درختی آگاه بودند.
یک جای امن برای گاندو تمساح ایرانی
فاطمه محمودی از آذربایجان شرقی قصه «یه جای امن» را نقل کرد و گفت: من دارم از پیش یک تمساح میآیم؛ یک تمساح واقعی. حتما میپرسید از کجا؟ آخر قصه به شما میگویم.
داستان «یه جای امن» درباره گاندو تمساح ایرانی بود که انسانها با شکار بیرویه در حال از بین بردن آنها هستند. به گفته این قصهگو گاندو تمساح ایرانی در منطقهای حفاظت شده در شهر چابهار از استان سیستان و بلوچستان نگهداری میشود.
در ادامه کلاغ این مراسم درباره خاطرات دوره اول جشنواره که در گیلان برگزار شده بود، صحبت کرد.
اجرای بعدی متعلق به بئاریس کوئینتاناواله از کشور کوبا بود که قصه «چطور نارگیل آبدار شد!» را تعریف کرد. این داستان مربوط به همکاری حیوانات برای بارش باران بود که با وصله کردن ابرها در آسمان باعث شدند باران ببارد.
محسن ساجدیفر از استان خراسان رضوی دیگر فردی بود که در بخش بینالملل با دیگر شرکت کنندگان رقابت کرد. او قصه «مار و هیزمشکن» را تعریف کرد که فردی مجبور میشود دختر اولش را به عقد مار دربیاورد.
«روزی که پیراشکی بارید» دیگر قصهای بود که راکوئل لوپز از کشور اسپانیا آن را تعریف کرد.
او در ابتدا گفت: امیدوارم از شنیدن این قصه خوشتان بیاید و از اینکه قصه مرا گوش میدهید، ممنونم. ماجراهای زن باهوش و مرد بیهوش سوژه این قصه بود.
راکوئل لوپز قصهگوی اسپانیایی در گفتگوی آنلاین با جشنواره بیان کرد: بسیار خوشحالم در این جشنواره شرکت کردم .من قصهای از کشورم را با شما به اشتراک گذاشتم که یکی از قدیمیترین قصههای اسپانیا است. در حقیقت ۶۰ سالهها بیشتر با این قصهها آشنا هستند و جوانها کمتر.
بهاره جهاندوست مسئول کمیته بینالملل بیستوسومین جشنواره بینالمللی قصهگویی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درباره چگونگی پیدا کردن قصهگویان خارجی اظهار کرد: ما در این یکی دو سال اخیر تلاش کردهایم ارتباطی را با قصهگویان برقرار کنیم که فقط محدود به جشنواره نباشد و اگر در حوزه آموزش و یا برگزاری جشنوارههای قصهگویی در خارج از کشور اتفاقی رخ داد، ما هم در جریان قرار بگیریم. همچنین برخی از ارتباطات از طریق دوستان قدیمی ما که سالهای گذشته در جشنواره شرکت کرده بودند، رخ داد. تلاش ما این است که راه قصهگویان ایرانی را برای جشنوارههای قصهگویی در سراسر جهان باز کنیم.
وی تاکید کرد: همچنین تلاش ما بر این است که زبان فارسی را به عنوان بخشی از جشنوارههای قصهگویی داشته باشیم، چراکه اینگونه جشنوارهها یا زبان کشور خود را قبول میکنند و یا زبان انگلیسی را میپذیرند، در حالی که بخشی از دوستان من تسلطی بر زبان انگلیسی ندارند. امیدوارم با انجمن قصهگویی مسیری را طی کنیم که بتوانیم در جشنوارههای قصهگویی قصهها را با زبان فارسی بیان کنیم.
سوسن حیاتی از بوشهر قصهگوی بعدی این بخش بود که قصه «راز درخت بزرگ» را با لهجه جنوبی تعریف کرد. «راز درخت بزرگ» داستان دختری بود که قصد داشت پاکی و تمیزی را در زندگی جاری کند.
پس از یک استراحت کوتاه، بونی فاسه اوفوگو از کشور اسپانیا با قصه «قلب درخت بائوباب» با دیگر قصهگویان در این بخش رقابت کرد. درخت بائوباب یکی از بزرگترین، قدیمیترین و مقاومترین درختان آفریقاست که مردمان آنجا تصور میکنند بائوباب مانند انسان قلبی بزرگ دارد و زمانی که او را اذیت میکنند به سختی قلبش را روی دیگران باز میکند.
غصه داری؟ قصه ما را گوش کن
پس از آن مصطفی جعفری خوزانی از استان اصفهان در ابتدای صحبت های خود گفت: اگر غصه داری فراموش کن، قصه ما را گوش کن و در ادامه «قصه نصفه نیمه» را روایت کرد. داستانی که این قصهگوی اصفهانی تعریف کرد درباره پادشاه شهر آفتاب جمشید و همسرش خورشید بود که صاحب فرزندی ناقص میشوند و ماجراهای آن را دنبال میکنند.
بالتسی تساتسی از کشور آفریقای جنوبی داستان «سنگ قصهگو» را تعریف کرد؛ قصه فردی با نام کرو که پدر و مادر خود را از دست داده و همانند پدر شکار حیوانات را برای گذران زندگی انتخاب کرده است تا بتواند با تحویل شکار، غذا دریافت کند، اما بچههای روستا او را مسخره و اذیت میکردند.
قصه «نقل جنگ سام نریمان و اژدها» دیگر اثری بود که غلامرضا جهانپا از استان خراسان رضوی آن را نقل کرد. داستان جنگ سام نریمان و اژدها درباره منوچهر شاه است که به جنگ اژدها میرود. به گفته غلامرضا جهانپا اژدها در شاهنامه نماد پلیدی است.
غلامرضا جهانپا پس از پایان قصه خود گفت: متاسفانه رود کشفرود در استان خراسان رضوی خشک و بیآب شده اما اگر از آنجا گذشتید به یاد من مرشد هم باشید.
در پایان اولین روز جشنواره ورونیکا آنتی پولو از کشور کانادا قصه «مادربزرگم» را تعریف کرد که درباره مادربزرگ خودش بود و از عشق از دست رفتهاش صحبت کرد.
بیستوسومین جشنواره بینالمللی قصهگویی صبح روز ۲۵ آذر ۱۴۰۰ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان آغاز به کار کرد و تا روز ۳۰ آذر ادامه دارد.
این رویداد از صفحه رسمی کانون در اینستاگرام به نشانی www.instagram.com/kanoonparvaresh و آپارات کانون به نشانی www.aparat.com/Kanoonparvaresh/live و سایت خبری کانون به نشانی www.kanoonnews.ir نمایش داده میشود.