به گزارش ادارهکل روابط عمومی و امور بینالملل کانون، علیرضا حسنزاده در نشست تخصصی «نقش قصهگویی در آموزش علوم و فنون» در حاشیه برگزاری بیستمین جشنواره بینالمللی قصهگویی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با بیان این مطلب گفت: شاهرخ مسکوب زبان را عنصر اصلی هویت ایرانی دانسته است و اگر این پرسش مطرح شود که ایرانیان چگونه جهان را درک کردهاند؟ متوجه میشویم منابع روایی نقش عمدهای در این زمینه داشته است.
وی با اشاره به پیشینه تاریخی علم و قصه افزود: اگر به تاریخ پیش از اسلام رجوع کنیم میبینیم کتابهای زیادی در این زمینه وجود دارد و در دوره بعد از ظهور اسلام نیز اگر بخواهیم چشماندازی از خیر و شر ببینیم میتوانیم به شاهنامه فردوسی رجوع کنیم یا اگر بخواهیم شکیبایی عرفانی را به یاد بیاوریم به سراغ حافظ و مفاهیم صوفی و رند و پیرمغان برویم و اگر خواستار جهانی از شگفتیهای سفر عرفانی هستیم عطار نیشابوری را به یاد بیاوریم یا ابنسینا را که در پزشکی نماد علم است میبینیم تاملات عرفانی نیز دارد.
حسنزاده خاطرنشان کرد: قصه برآمده از تجربهی زنده و حاصل جریان زندگی است و با واقعیت گره خورده است که این واقعیت میتواند اجزای فرهنگ و تمدن یک جامعه یا نبوغ شگفتآورش باشد مانند حفر قنات که اوج تکنیک یا دانش بومی ایرانیان است.
وی افزود: باید بپذیریم که انسان و به ویژه ایرانیان، جهان را از روایت درک میکنند و قصههای هر ملتی دانش فرهنگی آنها را نسبت به طبیعت و جهان نشان میدهد پس تلاش برای فرهنگی و اجتماعی شدن کودکان بدون روایت حاصلی به دنبال نخواهد داشت.
مولف کتابهای مردمشناسی در ادامه اظهار داشت: جایگاه قصه تا جایی است که اندیشمندان ایرانی هرگاه خواستهاند حقیقتی را به اثبات برسانند به سراغ قصه و روایت رفتهاند و معتقد بودهاند علم و تخیل دو موضوع جدایی ناپذیرند.
وی ادامه داد امروز نیز مردمشناسان به این نتیجه رسیدهاند که انسان تنها با عقل نمیتواند با مسایل برخورد کند یا ارتباط بگیرد چرا که علم و تخیل هر یک دریچهای برای بهتر دیدن جهان است.
حسنزاده معتقد است انسان نیاز دارد جهان غیر از جهان طبیعی خود را ببیند و اگر قرار باشد چیزی یا جای دیگری را تصور کند بدون تخیل امکانپذیر نیست بنابراین بهترین وسیله برای ارتباط با کودکان نیز بهرهگیری از روایت و تخیل است.
وی همچنین بیان داشت: اگر بخواهیم تاملی در کودک برانگیزیم و یا او را با پهنههای معنایی مختلف آشنا سازیم بهترین ابزار روایت است و میراث روایی ما به کودکان آگاهی میدهد تا واقعیتهای موجود در تاریخ و محیط زیست و... را که برآمده از زندگی است به آنها نشان دهد.
مدرس مردمشناسی یادآور شد: میراث امروز ما میراث میان نسلی نیست یعنی آنچه که در گذشته ابنسینا یا اندیشمندان دیگر انجام دادهاند را باید از طریق گفتوگو به کودک ارایه کنیم تا این میراث را بهدست آورد و خودآگاهی در او عمیق شود.
وی با اشاره به اینکه روایت کودک را به گذشته و تاریخ وصل میکند گفت: اگر این روایت گفتوگویی باشد یعنی راوی دانای کل نباشد و کودک بتواند آن را دوباره خلق کند آنگاه نه نقشی منفعل که فعال خواهد داشت و آن میراثی که میتواند علوم و فنون باشد را بومیسازی کند و بخشی از هویت خودش بداند.
سخنران این نشست ادامه داد: امروزه در دنیا یکی از اشکال مهم علم را دانش بومی میدانند و میراث روایی میتواند ذهن کودک را نسبت به محیط زندگی خلاق کند تا یاد بگیرد چگونه علوم و فنون ابداع کند که به درد جامعه بخورد.
حسنزاده افزود: اگر بخواهیم بدانیم رابطهی علم با میراث روایی و تخیل چیست باید ابنسینا را به یاد آوریم که به عنوان یک نابغه علمی هم قصه مینویسد و هم پزشک است، هم داستان پرندگان و هم کتاب شفا دارد، کسی که نماد دانش است فرهنگ روایی را به خوبی میشناسد پس بخشی از علم همان میراث روایی است.
وی ادامه داد اگر به قصههای علمی توجه کنیم میتوانیم آنها را به قصههای شخصیت و قهرمان فرهنگی تبدیل کنیم مانند حافظ، فردوسی، مولوی و... که امروز به قهرمان فرهنگی تبدیل شدهاند و علم را با اخلاق و ابعاد فرهنگی به نمایش میگذارند.
این مردمشناس در پایان یادآور شد امروز ما انسداد روایی داریم که باید دوباره زنده شود و قصههایی نیاز داریم که اشکال میان فرهنگی را در بر بگیرد و کودکان بتوانند دوباره آن را بازروایت کنند، بنابراین اندیشمندان و هنرمندان باید با میراث روایی بیشتر آشنا شوند تا بتوانند آثار تازه بازنویسی و تولید کنند که برای کودکان سرشار از زیبایی باشد و پیوند میان علم و میراث روایی ایجاد شود.
سومین نشست جشنواره قصهگویی با موضوع «شیوههای قصهگوی برای انقال مفاهیم درسی و آموزشی» روز چهارشنبه 4 بهمن 1396 در مرکز آفرینشهای فرهنگی هنری کانون برگزار میشود.